«در زمان این پادشاه منوّرالفکر و به اصطلاح برتر قاجاریه نواحی وسیعی از ایران جدا گردید و حداقل دفاعی نیز نشد و به اندازهی یک جو به غیرت و مردانگی شاه و درباریان فاسدش برنخورد و مناطقی از سمت جنوب شرقی را انگلیسیها تا کنارهی رود سند را با دست آقاخان محلاّتی از ایران مجزّا کنند و نواحی دیگری را با دست احتشامالوزراء از ایران جدا کردهاند. این هم از توسعهی مملکت عهد ناصری در شمال شرقی میباشد که افغانستان طی عهدنامهی پاریس از ایران جدا میشود و با شکست مرو تمام ماوراءالنّهر با آن سابقه و ریشهی فرهنگ ایرانی از ایران جدا و به دست روسها افتاد و گویا شاه از این امر اظهار نارضایتی نیز نمیکند و به اصطلاح خودش از شرّ ترکمنها راحت شده اکتفا میکند.»[1] و صدر اعظم با غیرتش نیز در برابر معاهدهی پاریس عکسالعمل مشابهی دارد و با بی شرمی تمام میگوید: «موقعی که متن این معاهده در تهران به دست میرزا آقاخان صدر اعظم رسید و دید که انگلیسیها بر خلاف سابق که جداً عزل او را از صدارت میخواستند و دیگر از این بابت گفتوگویی نکردهاند خدا را شکر کرد که اگر هرات و افغانستان از دست رفته باز صدارت او باقی است و انگلیسیها در خصوص عزل او دیگر اصراری ندارند! »[2] و امّا مطلبی در بارهی متن معاهدهی پاریس: «معاهدهی پاریس که در تاریخ 4 مارس 1857 مطابق هفتم شهر رجب 1273 ه.ق. ما بین فرّخ خان امینالملک سفیر کبیر ایران و لارد کولی سفیر کبیر انگلیس مقیم پاریس انعقاد یافته و به وساطت ناپلئون سوم امپراتور فرانسه و وزیر خارجه آن دولت انجام پذیرفته است در 15 فصل به امضای نمایندگان طرفین رسید و به موجب فصول پنجم و ششم و هفتم این معاهدهی شوم دولت ایران تعهّد کرد که هرات و تمام خاک افغانستان را از قشون خود خالی کند و از هر نوع ادّعایی نسبت به سلطنت خود در هرات بگذرد و از روسای هرات و افغانستان احتراز کند و هرات و تمام افغانستان را مستقل شناخته و هرگز در صدد اخلال استقلال این ولایات برنیاید.»[3]