سیستم اداری در دوره زندیه همانند زمان نادرشاه برگرفته و ادامه دهنده مسیر صفویان میباشد و تنها در شیوه اخذ و میزان مالیاتها و عوارض است که شدّت و ضغفهایی مشاهده میگردد. کریم خان در جمعآوری مال دنیا حریص نبود و همواره سعی برآن داشت که مردم کشورش در تنگنا قرار نگیرند و به همین دلیل حاکمان ایالات را در تبعیت قوانین و مقرّراتی محدود کرده بود و ای کاش اقتدار نادر توأم با خیرخواهی و مصلحت اندیشی کریم خان در کشور نهادینه میشد و بعد از مرگ آنان نیز ادامه مییافت. بر اساس روایات و اشاراتی که در داستانها منتسب به کریم خان موجود است وی از نمونه افراد قلیلی است که پس از به قدرت رسیدن به جمعآوری ثروت و مال دنیا توجّهی نشان نداده و همانند مردم عادی به سادهزیستی خود تا پایان عمر ادامه دادهاند. دکتر عبدالحسین نوایی علت این گرایش را ناشی از مراحل زندگی و رشد و نموّ او در طبیعت و عظمت کوهپایهها میداند. امّا این دیدگاه نمیتواند دلیل کافی برای این خصلت نیک کریم خان باشد زیرا افراد بسیاری بودهاند که در همین محیطها بزرگ شده ولی بعد از به قدرت رسیدن به تخم گنجشگها نیز رحم نکردهاند.[1] ایشان در مورد بیتوجّهی کریم خان به ثروت دنیوی مینویسد: «کریمخان تا آخرین روز زندگی در برابر مال و ثروت سر خم نکرد و هرگز در صدد جمع سیم و زر برنیامد، بلکه هرچه بدو میرسید به دیگران میداد. هنگامی که مُرد تنها هفت هزار تومان در خزانه او بود که آن را نیز تازه از مالیات بلاد مختلف آورده بودند و ضعف و بیهوشی ناشی از بیماری مانع شده بود که کریم خان آن وجه را نیز به دیگران بخشید. وقتی که اموال میرمهنا را از جزیره خارک به شیراز آوردند چشم همه از تعجّب باز مانده بود زیرا راهزن مزبور در طی سالها راهزنی و به خصوص پس از غلبه بر هلندیها و ضبط اموال و انبار دارالتّجاره آنان ثروت عظیمی گرد آورده بود امّا کریم خان بدون اندک اعتنایی همه آن اموال را به کسانی داد که توانسته بودند به نحوی از انحاء در دفع و رفع میرمهنا از سواحل و جزایر خلیج فارس فعالیّت نمایند.»[2] اکثر منابع میزان ثروت کریم خان را در هنگام فوت 67 هزار تومان ذکر کردهاند و برای آگاهی از وضع درآمد سالیانه کریم خان به کتاب رستمالتواریخ استناد میشود که مینویسد: «صورت جمع بستن مالیات حسابی، دیوانی ممالک ایران غیر از خراسان که به قول صحیح و روایت معتبر در هر سالی مبلغ پانصدو پنجاه هزار تومان انفاذ خزانه عامره وکیلی میشد بدین تفصیل که ذکر میشود:
دارالسّلطنه اصفاهان مع توابع، هفتاد هزار تومان
دارالعلم شیراز مع توابع، صد و شصت هزار تومان
دارالعباد یزد مع توابع، دوازده هزار تومان
دارالامان کرمان، بیست هزار تومان
دارالمؤمنین کاشان مع توابع، دوازده هزار تومان
دارالخلافه ری مع توابع، دوازده هزار تومان
دارالبرکت مازندران، بیست و پنج هزار تومان
دارالمنفعت گیلان، بیست و پنج هزار تومان
دارالحرب آذربایجان، شصت هزار تومان
دارالشّجاعه کردستان، دو هزار تومان
دارالسّلام عربستان، پانزده هزار تومان
دارالّشوکت همدان، پانزده هزار تومان
دارالملک قزوین، دوازده هزار تومان
دارالنّصرت قلمرو عراق، شصت هزار تومان
دارالغرور لرستان، بیست هزار تومان
دیگر آن که حکام و والیان ایران هر یک موافق رتبه و شأن خود و گنجایش ولایت خود پیشکشی از برای سرکار فیض آثار والاجاه وکیلالدوله مذکور میآوردند.»[3]
[1] - منظور از این اصطلاح اشاره به این شعر سعدی میباشد:
آن که هفت اقلیم عالم را نهاد هر کسی و آن چه لایق بود داد
گر توانایی و گر کوتاه دست هر کسی باید چنین باشد که هست
مرد دون همت اگر قادر شود بس خیانتها از او صادر شود
گربه مسکین اگر پر داشتی تخم گنجشک از جهان برداشت
آن دو شاخ گاو اگر خر داشتی یک شکم در آدمی نگذاشتی
[2] - ص 270 – کریم خان زند – دکتر عبدالحسین نوایی - 1348
[3] - ص 321 – رستمالتّواریخ – محمّد هاشم آصف - به اهتمام محمّد مشیری - 1352
4- آینه عیبنما، نگاهی به دوران افشاریه و زندیه، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1397، ص 413