«سودابه دختر پادشاه هاماوران یکی از نخستین بانوانی است که در شاهنامه از او نام آورده شده است. بدان سان که آوردهاند پیش از آن که سودابه به مهر سیاوش پسر کاووس شاه گرفتار شده و راه پلیدی را در پیش بگیرد از شخصیتی جذاب و دوست داشتنی بهرهمند بود؛ چنان که پس از خواستگاری کاووس شاه از او، چون با مخالفت پدرش روبرو شد دلیرانه با او به سخن نشست و از او خواست تا با زناشویی او با کاووس شاه موافقت کند و چون زناشویی آنان سر گرفت با هزار شتر و اسب و هزار استر جهیزیه به همراه لشکری گران سوار بر هودجی که پیشاپیش چهل عماری حرکت میکرد به سرزمین شوی خود گام نهاد و در آن هنگام که پدرش پادشاه هاماوران که هیچ گاه در درون از آن پیوند خشنود نبود بر آن شد تا با فراخواندن کاووس شاه به هاماوران او را از میان بردارد. باز سودابه، کاووس شاه را از پذیرش آن دعوت بر حذر داشت، اما کاووس شاه بی اعتنا به آن چه شنیده بود به آن دعوت پاسخ داده و به هاماوران رفت و در آن جا در بزمی شاهانه به دستور در سودابه مسموم شد و با همراهانش به زندان فرستاده شد؛ ولی با این همه چون پادشاه هاماوران گروهی را برای بازگرفتن سودابه به ایران زمین فرستاد، او در پاسخ گفت حاضر به جدایی از همسرش نیست و حال که کاووس شاه را به بند کشیدهاند بهتر است به زندگی او نیز خاتمه بدهند. اما دریغا که پس از مهری که به ناروا به سیاوش پسر کاووس شاه احساس کرد هم زندگانی آن شاهزادهی بیگناه را به تباهی کشانید و هم لکهای از ننگ را بر نام خویش افکند که تا به امروز پاک نشده است و بی شک هرگز هم پاک نخواهد شد. تاریخ اسطورهای سودابه را به عنوان نمادی از همسبازی و خیانت میشناسد.»[1]
[1] - زن از کتیبه تا تاریخ، دانشنامه زنان فرهنگساز ایران و جهان، پوران فرخ زاد، تهران زریاب، 1378، جلد دوم، ص 1076