مقام زن در نزد مولانا جلالالدین
«در طریقت مولانا اهمیت و احترام زن همراه با سایر اندیشههای آزادمنشانهی وی دیده میشود. در تاریخ دوران اسلامی ایران کمتر متفکری را میبینیم که به قدر مولانا جلالالدین درجهی اعتبار زن را دریافته باشد. او در طول زندگی خود همواره بر این روش بود. به قول گولپینارلی زندگی سالم خانوادگی را ارج مینهاد و پایبند شهوت و هوای نفس نبود. هیچ گاه با دو همسر نزیست. یک بار ازدواج کرد و پس از مرگ همسر اولش، زن دومی نگرفت. کنیز هم نداشت.
مولانا عقیده به اختفا و گوشهنشینی زن نداشت و بر آن بود که هرچه منع شود، رغبت در آن افزوده میگردد. به همین قیاس هرچه زن را بیشتر پوشیده داری، میل درونی او را به خودنمایی افزونتر کنی و مردان را نیز رغبت به تماشای او بیشتر. پس تو نشستهای و رغبت را از دو طرف میافزایی و میپنداری که اصلاح میکنی، آن خود عین فساد است. اگر زن نخواهد کار ناشایست کند، اگر منع کنی و نکنی، نخواهد کرد؛ و اگر برعکس بخواهد، منع جز افزودن میل او ثمر دیگری ندارد. پس آزادی زن را محترم میشمارد و با زنان بسیاری از غنی و فقیر معاشرت و مجالست میکرد. معتقد بود که زن خالق است، نه مخلوق:
مهر و رقّت، وصف انسانی بود خشم و شهوت، وصف حیوای بود
پرتو حق است، آن معشوق نیست خالقست آن گوییا، مخلوق نیست»
دین و دولت در ایران عهد مغول، دکتر شیرین بیانی، جلد دوم، ص 696