پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

خانم بزرگ همسر تیمور لنگ

 

خانم بزرگ همسر تیمور

«خانم بزرگ از زنان برجسته تیمور گورکانی و به درستی معلوم نیست که کدامیک از زنان تیمور این عنوان را داشته است. کلاویخو که در مجلس پذیرایی تیمور شرکت داشته از این زن به عنوان زن اول تیمور و ملقب به «خانم بزرگ» یاد کرده و توصیفی از وضع پوشش وی به دست داده است. ابن عربشاه در بیان اسامی زنان تیمور از ملکه کبری که مقدم و برتر از دیگر زنان بوده و ملکه صغری که زیباتر و نیکوتر از سایران بوده نام برده و گوید هر دو از دختران پادشاه ختا بودند. وی گوید نام ملکه‌ی کبری شادملک است. با توجه به این که شادملک زن سلطان خلیل بوده به نظر می‌رسد که احتمالاً منظور ابن عربشاه «سرای ملک خاتون» بوده که زن تیمور بوده است. در یکی از نوشته‌های معاصر از «اولجای ترکان آغا» نواده‌ی امیر قزغن فرمانروای ماوراءالنهر نام برده که در میان دیگر زنان تیمور موقعیت ویژه‌ای داشته و دارای مقام خاتون اول بوده است. هرچند در این نوشته از سرای ملک خانم دختر غازان خان مغول نیز یاد شده که تا آخر عمر با احترام در حرمسرای تیمور می‌زیست و از زنان بانفوذ در سیاست این دوره بود و تعدادی از شاهزادگان تیموری زیر نظر او تربیت یافته‌اند.

این زن هر نامی که داشته باشد از زنان معتبر تیمور بوده و در بزم‌های شاهانه‌ی وی با شکوه بسیار شرکت می‌کرد. کلاویخو در شرح خود از پوشش خانم بزرگ چنین نوشته است: جامه‌ها و آرایش وی به این شیوه بود. جامه‌ی روی او از پرند سرخ زر دوزی شده و بسیار گشاد و با دامنی بلند بود که بر زمین می‌کشید. این جامه بی آستین بود و تنها روزنی که داشت همان بود که سرش را از آن بیرون کرده بود و نیز دو سوراخی که از آنها بازوانش بیرون می‌آمد. یقه‌ی پیراهنش تا بالا بسته بود. پیراهن او پیش سینه‌ی جدا نداشت و دامن وی فوق‌العاده پهن و عریض بود و دنباله آن را پانزده خانمی که ملازم او بودند می‌کشیدند تا او بتواند راه برود. چهره‌ی خانم کاملاً با سفیداب سِرب یا چیزی مانند آن آرایش شده بود و چنان می‌نمود که پنداری بر سیما نقابی سفید دارد. این رسم آنهاست که به هنگام بیرون آمدن و به آفتاب شدن برای حفظ چهره خویش این ماده را زمستان و تابستان به صورت بمالند زیرا همه‌ی ملازمان علیا حضرت و دیگر بانوان درباری از آن به صورت مالیده بودند.

خانم بزرگ بر چهره نقابی نازک و سفید داشت و بقیه‌ی قسمت‌های سرش بسیار مانند بالای کلاه‌خود بود. از آن گونه خودهایی که ما مردان به هنگام نیزه بازی در میدان می‌پوشیم. منتهی این خُود او از پارچه سرخ و دو کنار آن بر روی بر روی شانه هایش افتاده بود. قسمت پشت خُود او بسیار بلند و با مرواریدهای گرد بسیاری که همه از مرواریدهای گرد بسیاری که همه از مرواریدهای خوب شرق بودند آرایش گشته بود و نیز بر آن سنگ‌های گرانبها و لعل بدخشان و فیروزه با سلیقه بسیار دوخته بودند. لبه‌های این سرپوش با نخ زری گلدوزی شده بود و بر گرد آن تاج گلی نهاده بودند از زر ناب که با مرواریدهای درشت و گوهرهای گرانبها آرایش گشته بود. از این‌ها گذشته بر نوک این روسری یا خُود برجستگی بود که بر آن سه لعل بدخشان که هر یک به درشتی دو بند اگشت بودند و رنگ روشنی داشتند و در نور می‌درخشیدند، کار گذاشته بودند. بالای آن‌ها پر سفیدی به بلندی یک گز گذاشته بودند. این پر چنان به پایین خم گشته بود که بعضی قسمت‌های آن روی او را تا پایین دیدگانش می‌پوشاند. این پر با مفتول زرین به هم استوار گشته و در نوک آن دسته‌ای از پر بود که با مروارید و سنگ‌های گرانبها آراسته شده بود. ضمن پیش آمدن او این روسری موج می‌زد و پس و پیش می‌رفت. گیسوان وی همچنان آشفته بر شانه‌هایش ریخته بود. رنگ گیسوان وی بسیار سیاه بود. زیرا این رنگی است که نزد آنان احترام بسیار دارد. به دیده آنان موی سیاه از هر موی دیگر زیباتر است و زن‌ها گیسوان خویش را رنگ می‌کنند تا سیاه شود. برای نگهداری این سرپوش و دیگر آرایش‌های سنگین گروهی از زن‌های ملازم وی در کنارش راه می‌پیمودند و برخی دست خویش را بلند کرده و بر آن روسری نهاده بودند. مسلماً چنان که ما دیدیم در پیرامون او نزدیک به سیصد ملازم بودند. بر بالای سر خانم، مردی چتری گرفته بود که دسته‌ی آن به اندازه یک نیزه بود. این چتر از پرند سفید و به شکل گنبد و گرد همچون چادر بود که چوب‌های نازک پارچه‌ی آن را گسترده و باز نگاه می‌داشتند. این چتر با دقت بسیار نگه داشته بودند و مراقبت می‌کردند که چهره‌ی خانم از تابش خورشید برکنار باشد. در پیشاپیش او و ملازمانش گروهی بسیار از خواجگان حرم می‌رفتند و این خواجگان همواره بر زنان تاتاران سرپرستی می‌کنند. بدینگونه این گروه پیش آمدند تا به غرفه‌ای که تیمور در آن نشسته بود، رسیدند. خانم بزرگ اینک در کنار اعلیحضرت اندکی عقب‌تر بر شاه نشینی نشست که در جلو آن عده‌ای تشک‌های کوچک روی هم انباشته بودند. خان بزرگ بر آن‌ها تکیه زد. ضمناً زن‌هایی که ملازم او بودند در بیرون غرفه جای گرفتند. سه تای ایشان به داخل غرفه آمدند و در کنار خانم نشستند. زیرا اینان عهده‌دار نگهداری آن سرپوش بودند که وصف آن را کردیم و زینت بخش سر خانم بود. اگر این زن‌ها آن روسری را این سر و آن سر نمی‌کردند و تعادل آن را نگاه نمی‌داشتند، می‌افتاد. به مجرد آن که خانم بزرگ نشست خانم دوم که زن دیگر تیمور بود از حصار دیگر که از آن یاد کردیم بیرون آمد. او نیز جامه‌ای همانند جامه‌ی خانم بزرگ از پرند سرخ در بر و سرپوشی درست همانند روسری خانم بزرگ بر سر داشت. او نیز گوهرهای گرانبهای بسیاری در بر داشت و با همان شمار همراهان و همان آدابی که گفته شد راه می‌پیمود. اینک وی وارد غرفه شد و در حضور اعلیحضرت در یک شاه نشینی که اندکی عقب‌تر از شاه نشینی بود که

خانم بزرگ در آن نشسته بود، نشست. این زن تیمور به نام خانم کوچک نامیده می‌شود و از لحاظ مقام در رتبه دوم است. آن گاه از حصاری دیگر زن سوم اعلیحضرت با همان آداب و همان ظواهر آمد و او نیز در شاه نشینی جای گرفت که اندکی کف آن پایین‌تر و از شاه نشین تیمور دورتر بود. بدینگونه نُه شاهزاده خانم از خاندان سلطنت آمدند و در جاهای معینی در حضور تیمور نشستند. همه آنان به یک گونه جامه در بر کرده و گوهرها آویخته بودند. هشت تای ایشان همسر تیمور و نهمی زن نوه‌ی او بود.»[1]



[1] - زنان فرمانروا، تألیف دکتر جهانبخش ثواقب، انتشارات نوید شیراز، 1386، صص 190 تا 193

2- نقش زنان دربار در تاریخ ایران، علی جلال‌پور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1403، ص 332

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد