اصولاً خط مشی ازدواج دربار هخامنشیان را انگیزههای سیاسی تعیین میکرده و پیروی از آن با هدف و ملاحظات سیاسی صورت میگرفته است. زنانی که در مجموعهی دربار نیز زندگی میکردند از مقام و موقعیت یکسان برخوردار نبودند و هیچ کس نمیتوانست جایگاه مادر پادشاه و مادر ولیعهد را بگیرد. «عناوین مادر پادشاه و همسر پادشاه در منابع دوران هخامنشی حاکی از این است که در سلسله مراتب اعضای خاندان سلطنتی آن دو مقام موقعیت ممتازی داشتهاند. در منابع بابلی و عیلامی نیز برای مادر پادشاه که «آما» نامیده میشود مقامی در بالاترین سطح سلسله مراتب بانوان سلطنتی منظور شده است. موقعیت ممتاز مادر پادشاه در وظایفی که بر عهده داشته و همچنین دسترسی مستقیم و بدون واسطهی او به پادشاه بهتر مشخص میشود. ملکه مادر شاه از این موقعیت خود بیشتر برای کمک به افراد خانواده در صورت نیاز یا احساس خطر و تأمین رفاه و آسایش آنها استفاده میکرد و گاهی نیز از کسانی که مورد بی مهری و غضب قرار گرفته بودند شفاعت مینمود. مادران شاه گاهی نیز برعکس، خواهان مجازات کسانی میشدند که در مورد اعضا یا بستگان خاندان سلطنت ظلمی روا داشته یا موجب مرگ آنها شده بودند که در این صورت به قصد تلافی و انتقامجویی خواهان صدور حکم اعدام آنها میشدند. مادر شاه در میان زنان سلطنتی مقام اول داشت و بر اعمال سایر زنان سلطنتی نظارت میکرد. بعد از مادر شاه و در مواردی همطراز او همسر شاه و مادر ولیعهد قرار داشت که گاه به رقابت و اختلاف بین آنها میانجامید.
حدود اختیارات مادر شاه را شخص پادشاه تعیین میکرد و به همین جهت قدرت و اختیارات ملکهی مادر شاه در دوران سلطنت هر یک از پادشاهان هخامنشی متفاوت بوده است. اگر ملکهی مادر از حدود وظایف و اختیاراتی که برای او در نظر گرفته شده بود تجاوز میکرد و در جهت منافع و اغراض شخصی خود دست به اقداماتی میزد مورد مؤاخذه قرار میگرفت. ملکهی مادر رسماً اختیار مداخله در امور سیاسی را نداشت، ولی گاه از موقعیت و ثروت خود برای اعمال نظرهای سیاسی استفاده میکرد چنان که پاریساتیس عواید ملک خود را برای تجهیز قوای یکی از مدعیان سلطنت به کار انداخت. در جریان اختلاف و رقابتی که بین پاریساتیس و همسر پادشاه استاتیرا درگرفت، استاتیرا مسموم شد و درگذشت و اردشیر دستور تبعید مادر را صادر کرد. یک نمونهی بارز دیگر از مداخلات مادران در امور سیاسی ماجرای اختلاف بین پادشاه و یکی از سردارانش «مگابیکسوس» است. مگابیکسوس علیه شاه دست به شورش زد و آمستریس مادر شاه برای حل این اختلاف و خواباندن شورش وارد معرکه شد. مگابیکسوس داماد آمستریس بود و آمستریس با کمک دخترش توانست به این شورش خاتمه دهد و دوام سلطنت پسرش را تضمین نماید. دخالت مادر شاه در این ماجرا در حدود وظایف و اختیارات او نبود ولی آمستریس با دخالت به جا در این امر، امپراتوری هخامنشی را از خطر جنگ داخلی و تجزیه رهایی بخشید و بر احترام و اعتبار او در دربار افزوده شد.
درباره موقعیت و نفوذ همسران دیگر پادشاه جز مادرِ ولیعهد که مقام اول را در میان همسران شاه داشت، نمیتوان به طور قطع اظهار نظر کرد. این امر به نظر و علاقهی هر یک از پادشاهان هخامنشی به همسر خود بستگی داشت، چنان که در زمان سلطنت داریوش اول آرتیستون همسر محبوب او با این که مادر ولیعهد نبود مقام و موقعیت ممتازی داشت. در منابع یونانی به نفوذ همسر پادشاه در تعیین ولیعهد اشاره شده و از جمله آمده است که آتوسا خواهر آرتیستون و همسر دیگر داریوش اول او را وادار کرد پسرش خشایارشاه را به ولیعهدی خود انتخاب کند، ولی به نظر میرسد بر خلاف نظر مورخین یونانی همسران پادشاهان هخامنشی نقش زیادی در تعیین ولیعهد نداشتهاند و پادشاه شخصاً در این مورد تصمیم میگرفته است. وظیفه و مسؤولیت همسر پادشاه و مادر ولیعهد کم و بیش شبیه مادر پادشاه بوده است. پادشاه به اتفاق مادرش و همسرش و ولیعهد در صدر هرم سلطنتی در دربار هخامنشی قرار داشتند. همسر پادشاه و مادر ولیعهد هم مانند پادشاه میتوانست بدون واسطه و مستقیماً با شاه ملاقات و گفتگو کند. نکتهی مهمتر ثروت و امکانات اقتصادی همسر شاه است. همسران پادشاهان هخامنشی در نقاط مختلف امپراتوری پهناور هخامنشی املاک زیادی داشتند و شخصاً این املاک را به وسیلهی مأموران و مباشران خود اداره میکردند.
در دوران سلطنت پادشاهان هخامنشی زنان سلطنتی در بسیاری از مراسم و تشریفات رسمی در کنار مردان خاندان سلطنتی ظاهر میشدند و از آن جمله در منابع مربوط به آن دوران به حضور آرتیستون همسر محبوب داریوش اول در بسیاری از مراسم اشاره شده است. زنان سلطنتی در مراسم و تشریفات رسمی و فعالیتهای اقتصادی و مسافرتها در کنار مردان حضور مییافتند و با آنان گفتگو و تبادل نظر میکردند. مطالبی که در آثار بعضی از نویسندگان غربی آمده و حاکی از این است که زنان در ایران باستان زندگی منزوی و محدودی داشتند و زنان سلطنتی هم در قصرهایشان محبوس بودند، واقعیت ندارد. علاوه بر زنان سلطنتی همسران بزرگان و اشراف و سرداران پادشاهان هخامنشی نیز نقش مهمی در زندگی اجتماعی آن دوران ایفا میکردند. متأسفانه در منابع و متون باقیمانده از دوران هخامنشی نام تعداد بسیار کمی از این زنان به چشم میخورد. اگر نام بعضی از این زنان مانند همسر «اینتافرنس» و همسر «ساتاپسس» در آثار باقیمانده از دوران هخامنشی آمده به خاطر این است که آنان برای نجات یکی از اعضای خانوادهی خود به پادشاه متوسل شدند و تلاش آنها بی نتیجه نمانده است. همین دو مورد نیز نشان میدهد که زنان بزرگان و سرداران پادشاهان هخامنشی هم از چنان مقام و موقعیتی برخوردار بودند که میتوانستند شکایت خود را مستقیماً به گوش شاه برسانند و مستقلاً برای حل مشکلات اعضای خانواده خود اقدام نمایند. آنها در واقع رئیس و سرپرست خانوادهی خود به شمار میآمدند و تقریباً همان نقشی را که مادر شاه برای احقاق حق افراد خانواده خود ایفا میکردند برای رفع بی عدالتی از اعضای خانوادهی خود به عمل میآوردند.
یکی از سؤالات اصلی دربارهی زندگی زنان سلطنتی در دوران هخامنشی این است که آیا زندگی آنان محدود و محصور در کاخهای سلطنتی بوده یا امکان حضور در مجامع عمومی و میان مردم عادی را نیز داشتهاند؟ با طرز تفکری که درباره زندگی در حرمسرای پادشاهان ممالک شرقی وجود دارد، تصّور عمومی بر این است که زنان سلطنتی در دربار پادشاهان هخامنشی نیز زندگی محدود و بستهای در درون کاخهای سلطنتی داشتهاند. نوشتههای مورخین و نویسندگان یونانی هم، کم و بیش چنین طرز تفکری را القا مینماید. یک نمونهی قابل ذکر از نوشتههای یونانیان درباره زنان سلطنتی در دوران هخامنشی، شرحی است که به قلم «پلوتارک» درباره مسافرت «استاتیرا» همسر اردشیر دوم خواندهایم. پلوتارک ضمن شرح محبوبیت استاتیرا در میان مردم مینویسد که او اجازه میداد هنگام مسافرتهایش مردم به صورت او در کالسکه سلطنتی نگاه کنند! پلوتارک در شرح این ماجرا فقط به محدودیتهایی که مردم در رابطه با همسر پادشاه داشتهاند توجه کرده و به شرایطی که استاتیرا در مسافرتهای رسمی همراه پادشاه ملزم به رعایت آن بوده است اشاره نمیکند. از جمله مواردی که زنان دربار پادشاهان هخامنشی در آن مشارکت داشتند، میتوان به جنگها، شکارهای شاهانه و مسافرتهای فصلی پادشاهان بین پایتختهای امپراتوری اشاره نمود. در این برنامهها پادشاهان هخامنشی بیشتر به نمایش شکوه و عظمت دربار و شخص خود توجه داشتند و امکان حضور زنان سلطنتی در میان مردم کمتر فراهم میشد. در درون کاخهای سلطنتی نیز زنان زندگی محدود و بستهای داشتند و در منابع یونانی به حضور آنها در مراسم درباری اشارهای نمیشود. هرودوت مینویسد زنان سلطنتی به شاه دسترسی داشتند و دیدارهای آنها با شاه محدود به اوقات معینی بود.
درباره محدودیت نقش زنان در دربار پادشاهان هخامنشی و زندگی بسته و منزوی آنان در کاخهای سلطنتی به آثار هنری این دوره هم اشاره شده است. پردهای از دوران هخامنشی که تصویر زنان بر روی آن بافته شده، شایان توجه است. در این پرده چهار زن را میبینیم که در چهار طرف یک آتشدان حلقه زدهاند. این پرده که در درون قبری در «پازیریک» پیدا شده ظاهراً یک پردهی تزئینی برای آویختن بر روی دیوار است. پرده مربوط به قرن چهارم قبل از میلاد است. هر چهار زن لباس بلند مرصعی بر تن دارند و دو زن که به آتشدان نزدیکترند تاجی نیز بر سر دارند. یک دست آنها به علامت سلام یا سپاس و خوشامدگویی بلند شده و در دست دیگرشان گلی دیده میشود. چند نمونه از این بافتهها نشان میدهد که در دوران امپراتوری هخامنشی منع و محدودیتی برای کشیدن تصویر زنان وجود نداشته است. بررسی تصاویر زنان در آثار باقیمانده از آن دوران همچنین نشان میدهد که نه فقط بانوان سلطنتی و زنان بزرگان و خانوادههای اشرافی، بلکه زنان طبقات معمولی جامعه نیز در این پردهها و مهرها و نقوش برجسته به تصویر کشیده شدهاند. مقایسهی آثار عیلامی و آثار دوران هخامنشی نیز از ارتباط هنر عیلامی و هخامنشی حکایت میکند. »[1]
[1] - زنان در ایران باستان، ماریا بروسیوس، ترجمه و نگارش محمود طلوعی، چاپ اول 1389، انتشارات تهران، گزیدهاز صفحات 96 تا 140
2- نقش زنان دربار در تاریخ ایران، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1403، ص 42