پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

سلطان حقی

سلطان‌ حقّی

«سلطان‌ حقّی وجهی بود که خاقان مرحوم هر وقت با یکی از حرم‌ها مضاجعت می‌فرمودند برای زوجات و بنین و بنات سلطنت می‌فرستاند. دیگر شپش یا امثال آن بود که اگر از پیراهن خاقان مرحوم هرگاه گرفته می‌شد؛ می‌فرمودند. فلان کنیز قهوه‌خانه ببرد به فلان شاهزاده بدهد و فلان مبلغ را بگیرد و آن شپش را شاهزادگان می‌کشتند که چرا بر بدن مبارک، اذیّت وارد آورده است. دیگر آن که هر وقت موی زلف مبارک را می‌زدند گاهی می‌فرمودند برای فلان زن از خادمان حرم یا شاهزاده‌خانم‌ها یا عروس‌های محترمه سلطنت ببرند. خادمان قهوه‌خانه که آن را می‌بردند مبلغی از این باب تعارف می‌گرفتند؛ امّا این امتیاز بسیار کم داده می‌شد زیرا که به هر یک از خواتین که حضرت خاقان موی زلف خود را التفات می‌فرمودند مبلغی هم می‌داد که برود جواهر نفیسه و قیمتی بخرد و آن موی را در آن جواهر نشانده بر سر خود نصب کند. چند فقره موی سر خیلی مایه‌ی افتخار بود. هر که از آن موی مبارک بر سرِ خود زده بود بر همگان تفاخرها به خرج می‌داد و برای خود امتیاز کلّی می‌دانست.»[1]

 

 



[1] - ص 107 تاریخ عضدی - به کوشش دکتر عبدالحسین نوایی 1376

2 - آینه عیب‌نما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلال‌پور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 118

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد