«خانم کوچک، دختر تقی خان و نبیرهی کریم خان زند است. نظارت خانهی اندرونی خاقان مرحوم در دست او بود. روزی ده مجموعه و شبی ده مجموعه شام و ناهار که تمام مجموعهها و سرپوشهای آن نقره بود. از عمارت طنبی به عمارت چشمه که محلّ نشیمن خاقان مرحوم بود، میآمد. خانم کوچک، ملقّبه به ننه کوچک که برعکس نام نهند نام زنگی کافور به قدری بزرگ بود که در کمال اشکال حرکتش میدادند. بر آن صندلی مینشست و سایرین دست به سینه برابرش میایستادند. در حضورش این شام و ناهار کشیده میشد و مجموعهها را در پارچهی سفیدی میگذاشتند. ننه کوچک، سرش را مُهر میکرد. ده نفر از جمله حرمها که حاضر بودند و ذکر اسامی آنها لزومی ندارد، با لباسهای فاخر و آلات جواهری که داشتند مجموعهها را بر سر خود میگذاشتند، اگر شب بود کنیز هر یک در پیشاپیش خانمِ خود، فانوس نقرهای در دست داشت و مجموعه بر سر خانمها بود. به همین هیأت شام را میبردند. این ده نفر با آن که بعضی مادرِ شاهزادهها بودند تا وقتی که غذا کشیده میشد روبهروی ننه کوچک که هیچ اولادی نداشت، میایستادند. جای اینها هم که حملِ مجموعه میکردند در حضور خاقان مرحوم به نوبه در میاندری اطاق بود. حقّ ایستادن در خود اطاق را نداشتند و مخصوصاً به اسمِ (کنیزانِ میاندری پادشاه) خطاب میشدند. این شام و ناهار سوای شام و ناهاری است که ننه کوچک ترتیب میداد. خوانچهها بر سرِ خواجهها بود. آغا سعید آفتابه لگنِ طلا را از بیرون برمیداشت. معتمدالدّوله پیش روی خواجه بود. آغا سعید در عقب او، صدرالدّوله با صغر سن به جهت نیابت نطارت خود همراه خوانچه بود. دربِ حیاط چشمه که میرسیدند آفتابه لگن را خود معتمدالدّوله به دست میگرفت و میآورد و بر زمین میگذارد و میایستاد تا خوانچهها را خواجهها، روبهروی اطاق مشهور به تنبل خانه که در آن شام و ناهار چیده میشد، میگذاردند. به فرمایش والدهی شعاعالسّلطنه وضع سفره فراهم میآمد. بعد کنیزهای میاندری که سابقاً حالت آنها نوشته شده است شبی یک نفر و روزی یک نفر، بعد از چیدن سفره میآمدند و سری فرود میآوردند معلوم میشد که شام یا ناهار حاضر است. یکی از آنها به حضور شاه میآمد دیگری به حضور شاهزادگان که در بالاخانهی مخصوص فخرالدّوله نشسته و منتظر اخبار بودند، میرفت. پس از آن که حضرت خاقان بر سر سفره میآمدند شاهزادگان نیز حاضر شده؛ اذن جلوس حاصل میکردند. وضع نشستن در سرِ سفرهی خاقان این بود که در سه سمتِ سفره، شاهزادگان مینشستند. یک طرفِ طول، دو طرفِ عرض، جای آنها بود. مرحوم ظلّالسّلطان روبهروی حضرت خاقانی مینشست. سایرین به ترتیب سن خود در طرفین ظلّالسّلطان مینشستد. یک سمت دیگر که ضلع سفره واقع و محلّ جلوس حضرت خاقانی بود. طرفین ایشان که مسافتی خالی بود در جانب راست هر وقت مرحوم ولیعهد رضوان مهد یا شاهزاده محمّد علی میرزا یا فرمانفرما با ملک آرا بودند، مینشستند و در جانب چپِ ایشان شاهزادگان کوچک بودند.»[1]
[1] - خلاصهی صص 45 تا 57 - تاریخ عضدی - به کوشش دکتر عبدالحسین نوایی 1376
2 - آینه عیبنما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 122