پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

وجه تسمیه تخت طاووس

وجه تسمیه تخت طاووس

نام تخت خورشید یا طاووس با نام تاج‌الدّوله عجین می‌باشد و به نام او نامگذاری شده است و با تخت طاووس نادری تفاوت دارد. در مورد وجه تسمیه‌ی این تخت افسانه‌‌ای چنین روایت می‌کنند: «فتح ‌علی ‌شاه در سفری که به اصفهان داشت در مسیر راه دختربچّه‌ی گرجی زیبایی را دید و شیفته او شد و پس از آن که او مراحل درباری و آداب را پیمود و آموزش‌های لازم را دید و به سن مطلوب رسید به صیغه‌ی پادشاه درآمد. او تا زمانی که به سن 15 سالگی رسید در دربار علوم ادبی و منطق و سرودن شعر را آموخته بود و چون صدای خوبی نیز داشت در رشته موسیقی و آواز نیز صاحب هنر شد و زمانی که شب زفاف فرا رسید جشنی بسیار با شکوه برگزار شد و از آن به بعد "تخت خورشید" را به پاس و یادگار ساعت شیرین و لذّت همسری با این خانم به "تخت طاووس" نامگذاری و مشهور شد و امّا در مورد تخت طاووسی که امروز نمونه‌ی فلزی زیبای ساخته شده‌ی آن در کاخ گلستان و اصل آن در موزه جواهرات سلطنتی بانک مرکزی ایران نگهداری می‌شود آن تخت طاووس نادرشاه که آن را از کاخ سلطنتی هندوستان به عنوان غنیمت جنگی کَند و آورد، نیست و آن تخت پس از به قتل رسیدن نادر قطعه قطعه شد و به تاراج رفت. این تخت به افتخار ازدواج طاووس‌ خانم ساخته نشده بود و قبل از آن که فتح ‌علی ‌شاه، طاووس‌خانم را ببیند و عاشق او شود- ساخته شده بود و بنا به نوشته‌ی لرد کرزون این تخت هفت ‌پایه‌ی جواهر نشان و دو پلّه دارد که بر پشت اژدها قرار گرفته است و دارای دیواره‌ی ظریفی است که گرداگرد آن را با کتیبه زینت داده‌اند و پُشتی برآمده و بلند آن سراسر جواهر است. در قسمت وسط بلندی بیشتری دارد و بر رأس آن ستاره‌ی گردی از الماس نصب شده است. در طرفین این ستاره دو پرنده جواهر نشان دیده می‌شود که بر گوشه‌ی چهارچوبه‌ی عقبی به روی هم قرار داده شده‌اند. شرح عروسی شاه در کنار تخت مذکور بدین شرح بود که پادشاه غرق در جواهر در میان هزاران نفر زن‌های صیغه و عقدی و خدمتکاران سیاه و سفید به سوی تخت خورشید خرامید و لحظه‌ای بعد طاووس ‌خانم را با آرایش تمام پوشیده در گوهرهای گرانبهای نادری به حضور آوردند. طاووس با رنگی پریده و بدنی لرزان در مقابل تخت زانو زده بر نخستین پله‌ی آن بوسه داد. فتح‌ علی شاه به همراهان عروس اشارتی کرد و آنان زیر بغل او را گرفته و از پله‌های تخت بالا بردند و آغا باجی که عنوان ملکه‌ی ایران را داشت او را با پادشاه دست به دست داد و خود مقداری نُقل و جواهر بر سر آنان ریخت و پس از چند دقیقه حجله‌ی شاهانه خلوت شد و طاووس‌خانم پس از چندی ملقّب به تاج‌الدّوله شد. برای او عمارتی خاص موسوم به چشمه ساخت که کاخی با شکوه با باغ و بستانی دلگشا و پهناور بود. طاووس ‌خانم برای شاه سه پسر و سه دختر به دنیا آورد و تا هنگام مرگ پادشاه در حرمسرای او زندگی می‌کرد؛ ولی در زمان محمّد ‌شاه، تاج‌الدّوله پس از مدّتی به بین‌النهرین رفت و در نجف اقامت گزید و به خرید املاک و وقف آن‌ها پرداخت و موقوفاتی فراهم آورد و دو بار به حج رفت و سرانجام در سال 1262 ه.ق. دو سال قبل از آغاز سلطنت ناصرالدّین‌شاه درگذشت و جنازه‌ی او را در گورستان نجف به خاک سپردند.»

و امّا روایت دوم در باب وجه تسمیه‌ی تخت مذکور: «تاج‌الدّوله از زنان صیغه‌ای شاه بود و در خارج از حرمخانه نیز برای خود دستگاهی داشت و به نوشته‌ی شاهزاده عضدالدّوله، تخت طاووس را که تخت مرصّع و مشهوری است ابتدا تخت خورشید می‌گفتند، امّا در شب عروسی شاه با تاج‌الدّوله، شجاع‌السّلطنه‌ی مرحوم در حکومت تهران که مأمور تدارک جشن بود به عمارت خاقانی رفت و تخت مزبور را برای خوابگاه خاقان مرحوم زدند و از آن شب به اسم آن مرحومه موسوم به تخت طاووس مشهور شد و روایت دیگر از دکتر فووریه پزشک ناصرالدّین‌شاه جزء مطالب یاد شده می‌گوید: در بالای آن متّکایی است که روی آن قرص آفتابی به صورت آیینه مستدیری قرار گرفته و از یک قطعه الماسی که در میان آن‌ها نهاده‌اند اشعه‌ای به اطراف می‌تابد. در دو طرف این آفتاب صورت دو مرغی است رو به روی هم که درست نمی‌توان گفت از چه جنسند. مردم می‌گویند طاووسند و علّت این که تخت را هم طاووس نامیده‌اند همین است»[1]



[1] - ص 346 و 347 - پشت پرده‌های حرمسرا - تألیف حسن آزاد

2 - آینه عیب نما, نگاهی به دوران قاجاریه, علی جلال پور, 1394, ص 134

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد