پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

چرا خاقان از نسل صفوی نشد

چرا خاقان از نسل صفوی نشد

فتح‌علی‌شاه نیز چون پادشاهان مستبّد دیگر در برابر مردم تنها یک چیز را باید رعایت می‌کرد و آن اجرای ظواهر مذهب بود، چون بقیّه‌ی امور و مشکلات با نظر استبدادی او قابل حل بودند. محمود طلوعی در باره‌ی اعتقاد مذهبی فتح‌علی‌شاه می‌نویسد: «فتح‌علی‌شاه از علمای بزرگ وقت مخصوصاً میرزا ابوالقاسم قمی‌ حرف‌ شنوی داشت و برای جلب رضایت وی و سایر علمای مقیم قم به توسعه و آبادانی قم کمک زیادی کرد و گنبد حضرت معصومه را زر اندود کرد. فتح‌علی‌شاه در اوایل سلطنت خود بر اساس این گفته‌ی منسوب به مجلسی که هر کس بخواهد جانشین خاندان صفوی بشود خود و خانواده‌اش از صفحه‌ی روزگار محو خواهند شد و نابودی خاندان نادرشاه را نیزگواه صدق این مدّعا به شمار می‌آوردند ادّعا کرد که جدّه‌اش از پادشاه صفوی حامله بوده و پدرش محمّدحسن‌ خان در واقع پسر شاه سلطان‌ حسین است و سلسله‌ی قاجاریه در واقع دنباله‌ی سلسله‌ی صفوی است. بر اساس این داستان ساختگی فتح‌علی‌شاه می‌خواست به سبک سلاطین صفوی عمّامه بر سر بگذارد و خود را پیشوای مذهبی مردم بخواند که علما و در رأس آن‌ها میرزای قمی ‌از این کار جلوگیری کردند و داستان ساختگی حامله‌ بودن جدّه‌ی شاه هنگام ازدواج با فتح‌علی‌خان هم که بیشتر باعث آبروریزی می‌شد، مسکوت ماند.»[1]

امّا در مورد این که چگونه این داستان شکل گرفته است چیزی بدیع و تازه نبوده و در تاریخ نمونه‌های بسیاری را می‌توان مثال زد که مستبدّین پس از استقرار با زور شمشیر و قدرت نظامی ‌خود احتیاج به اصل و نسب درست و حسابی داشته‌اند تا به نحوی در اذهان مردم و شاید تاریخ بقبولانند که دارای ریشه‌ای در فرهنگ و تمدّن می‌باشند. پادشاهان قاجار نیز در ابتدای سلسله‌ی خود این کار را انجام دادند، ولی خاقان کشور‌ستان چون احساس می‌کرد که نقصی از این بابت وجود دارد اقدام به ساختن داستانی دروغین و جعل آن کردند تا در این مورد نیز هیچ گونه کاستی وجود نداشته باشد و در باره‌ی این داستان ساختگی روایت شده است که:«...شاه صفوی یکی از حواری یعنی یکی از کنیزان خود را که گرجیّه و مسمّات به خیرا‌لنّسا خانم بود به او بخشید و خان قاجار هم آن جاریّه را به استرآباد فرستاد. پس از آن که فتح‌علی‌خان به استرآباد رفت و با او عزم زفاف کرد آن زن اظهار کرد که از شاه حمل دارد. فتح‌علی‌خان او را به منزل میر ابوجعفر مفیدیّه امام‌ جمعه‌ی استرآباد فرستاد. میر ابوجعفر صورت حال به شاه سلطان ‌حسین نوشت. شاه در جواب با خط و مُهر خود اظهارات خیرا‌لنّسا خانم را تصدیق کرد. چندی بعد این جاریّه گرجیّه پسری به دنیا آورد که اسمش را محمّد حسن ‌میرزا، گذاردند. طولی نکشید که فتح‌علی‌خان به خراسان رفته کشته شد و محمّدحسن ‌خان را برای مصون‌ بودن از دشمنان به میان ترکمانان بردند تا به سروری و جهانداری رسید و بعد‌ها فرزند همین محمّدحسن‌ خان به نام آقامحمّدخان سلسله‌ی قاجاریه را بنیان گذاشت.»[2]

 



[1] - ص 147 - جلد اوّل - هفت پادشاه - محمود طلوعی 1377

[2] - ص 296 - پشت پرده‌های حرمسرا - تألیف حسن آزاد

 3 - آینه عیب‌نما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلال‌پور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 139

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد