فتحعلیشاه نسبت به مقرّرات حرمسرای خویش بسیار متعصّب بود و اگر فردی از خواجهسراها مورد عناد قرار میگرفت برای این که اسرار اندرونی را افشا نکند دستور قتل او را میداد و پادشاه نسبت به کوچکترین تخلّفات در امور حرمسرا شدیدترین کیفرها را اعمال میکرد. زنان حرمسرا غالباً شبها به سیاحت میرفتند و در روزها نیز در هنگام عبور سواران مردمی را که مقرّرات را رعایت نمیکردند و روی خود را برنمیگرداندند همان دم قطعه قطعه میکردند. روایت شده است که: «شاه ایران با وجود تعصّب شدید دو- سه تن از یاران صمیمی خود را در حرمسرا به حضور میپذیرد. یکی از اینان به نام اسماعیل خان فرمانده گارد شاهی است که به لقب اسماعیل قزل ملقّب است. این مرد روزی در این زمینه از آزمایش بسیار شگفتآوری روسفید بیرون آمد. شاه متعصّب برای این که به میزان درستی و درست کاری اسماعیل خان پی ببرد روزی پیغام داد تا نام برده ساعت یک بعد از ظهر در حرمسرا به حضور بیاید. اسماعیل خان سر ساعت مقرّر به حرمسرا رفت، ولی جز از زنان شاه کسی را ندید و از زبان آنان شنید که شاه در خواب است و باید تا هنگام بیدار شدن وی منتظر بماند. اسماعیل خان قصد مراجعت کرد، ولی زنان دور و بر او را گرفتند و شروع به غمّازی و عشوه کردند حتّی برخی از آنان تظاهر به عشق ورزی کرده و پیشنهادهای سهل و مثبتی به وی دادند. کار به جایی رسید که سرانجام بر آن شدند تا بر گردنش آویزند. میگویند اسماعیل خان پس از اخطار ملایمتآمیز، تذّکر داد که این رفتار آنها به کلّی دور از نزاکت است آنها را تهدید کرد که اگر دست از سرش برندارند همهی قضایا را برای شاه گزارش خواهد کرد. سرانجام چون تهدیدهای خود را بیثمر دید دست به قبضه شمشیر برد و سوگند خورد که هر یک از زنان دست از پا خطا کند گردنش را خواهد زد، امّا فتحعلیشاه که در پشت پرده ناظر این صحنه بود و صحنه سازی زنان شاه نیز به دستور خود او انجام گرفته بود ناگهان از نهانگاه خارج شد و اسماعیل خان عزیز خود را در آغوش گرفت و دوازده تن از زنانی را که مأمور صحنه سازی بودند به پاس وفاداریش به وی بخشید.»[1]
[1] - ص 115 - قصّههای قاجار - خسرو معتضد 1384
2- آینه عیبنما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 143