مرحلهی دوم جنگهای ایران و روسیه در اثر ناآگاهی دولتمردان و همچنین نفوذ استعمار و استحمار شروع و به عهدنامهی ترکمنچای ختم گردید و به تبع آن دردی مضاعف بر جسم و روح ایرانیان وارد ساخت که آثار نکبتبار آن هیچ گاه از اذهان ایرانیان محو نخواهد شد. مهدی بامداد در بارهی یکی از محرّکان این جنگ مینویسد: «سید محمّد معروف به مجاهد، متولّد 1180 ه.ق. پسر سید علی طباطبایی مجتهد اصفهانی (متولّد 1231 ق) معروف به صاحب ریاض و خود سیّد محمّد معروف به صاحب مناهل میباشد و صاحب المفاتیحالاصولیه و المناهلالفقیّهیه نیز شهرت دارد. در سال 1241 ه.ق که جنگ روس و ایران را دیگران ایجاد و بر ایران تحمیل کردند و اولیای امور نادان و از همه جا بی خبر ایران را تطمیع کرده و وادار به جنگ کردند. این آقا و جمعی دیگر از علما را از تمام ایالات و ولایات که آنها نیز از اولیای امور دولت علیّه بیخبرتر و بیاطّلاعتر از سیاست دنیا بودند از روی جهالت و یا به جهات دیگر آلت دست مقاصد سیاسی آنان شده برای باز پس گرفتن قفقاز و مثلاً گرفتن قسمتی هم از روسیه از بینالنهرین (عراق) و ایران در 17 ذیالقعده سال 1241 ه.ق به نزد فتحعلیشاه آمدند و یا بهتر گفته شود آنان را با سلام و صلوات آوردند.»[1]
در این معرکه بلکه مهلکه، رئیسالعلماء الاعلام سید محمّد بود که از این تاریخ به سید محمّد مجاهد معروف گردید و از طرف شاه، عبدالله خان امینالدّوله صدر اعظم سابق به مهمانداری سیّد تعیین گردید. هنگامی که سیّد مجاهد به قزوین وارد شد مردم نادانتر از اولیای امور و بیاطّلاعتر از علمای اعلام را وادار به استقبال شایانی از سیّد و همراهانش کردند و حتّی مردم عوام کالانعام بل هم اضل را وادارکردند که در یکی از روزها که سیّد در حوض مسجد شاه قزوین مشغول به وضو گرفتن بود پس از اتمام وضو تمام آب کثیف حوض بزرگ مسجد که پر از اَخ و تُف مومنین بود محض تبرّک و استشفا به خانههای خود بردند.
جنگ اجباری و تحمیلی آغاز گردید. ایشان را بردند به جبههی جنگ. در آغاز کار ایرانیان بیچارهی آلت دست سیاست خارجی کرّ و فرّی و پیشرفتی کردند، امّا بعد هجوم سپاه روس آغاز گردید و شهرهای ایران یکی پس از دیگری به جنگ روسها افتاد و از آغاز تا انجام جنگ که مدت 20 ماه طول کشید شاید بیش از یک میلیون نفر تلفات به ایران وارد آمد و سرانجام منتهی به معاهدهی کذایی ترکمنچای در تاریخ 5 شعبان 1243 ه.ق برابر با دهم فوریه 1828 میلادی گردید و خسارات و تلفات جبران ناپذیری به واسطهی عدم رشد ملّت و نداشتن زمامداران علاقهمند به مملکت و بصیر به اوضاع دنیا به ایران وارد آمد و بسیاری از شهرهای ایران از دست رفت و به تصرّف روسیه درآمد و ایران به کلّی از هستی ساقط شد و از این تاریخ به بعد به واسطهی عهدنامهی مزبور ایران به تمام معنی به یک مملکت پوشالی بین مستعمرات آسیایی انگلستان و روسیه مبدّل شد و تمام این دوز و کلکهای سیاسی برای این بود که ایران از هستی ساقط شود و سالهای متمادی به شکل مملکت پوشالی و دست نشاندهی دیگران درآید. نقشه درست بود و خوب هم عملی گردید چون اکثر خانوادههای ایرانی در این جنگ کشته داده بودند بغض و عداوت شدیدی نسبت به سیّدمحمّد مجاهد که در ظاهر امر از مسببّین و محرکّین این جنگ بود ابراز میداشتند تا جایی که اگر حمایت دولت (شاه) از او نبود او را تکّه تکّه و ریز ریز میکردند. سیّد در سال 1242 ه.ق در تبریز در سن 62 سالگی به ناخوشی اسهال درگذشت و جنازهاش را با عجلهی تمام به کربلا برده و در آن جا دفن کردند. روابط سیّد با انگلیسها از این جا پیدا شد که چون سیّد در زمان خود مرجعیّت تامّه داشت از این جهت انگلیسها پول هند را درست به او میدادند.[2] پس از فوت سیّد مجاهد فی سبیلالله برای تقدیر از خدمات وی و همراهی با اعقابش پول هند سهمی کربلا را که همه ساله مرتباً به توسط نمایندهی سیاسی انگلیس پرداخت میشد تا میان علمای اعلام و طلاّب مقیم کربلا تقسیم کنند از اولاد و اعقاب او قطع نکردند.»[3]
[1] - اسامی مهمترین علما که به همراه سیّدمحمد مجاهد در زنجان به نزد فتحعلیشاه آمدند، حاج ملاّمحمّد جعفر استرآبادی – سیّد نصرالله استرآبادی - حاج سیّد محمّدتقی قزوینی - سیّد عزیزالله طالش - حاج ملاّ عبدالوّهاب قزوینی و ملاّ احمد نراقی و پسرش حاج ملاّ محمد ملقب به «عبد الصاحب» و معروف به «حجه الاسلام بودند.»
[2] - کسانی که میخواهند از موضوع پول هند، اطّلاع پیدا کنند به کتاب تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس نوشته محمود محمود جلد ششم ص 1742 مراجعه نمایند.
[3] - ص 283 تا 285 - جلد سوم - شرح حال رجال ایران - مهدی بامداد
4 - آینه عیبنما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 147