پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

عباس میرزا و مشکلات او

عبّاس‌میرزا و مشکلات او

یکی از پسران فتح‌علی‌شاه که همواره به نیکی از او یاد کرده‌اند عبّاس‌ میرزا می‌باشد، زیرا او علی‌ رغم توطئه‌ی برادران بی‌شمار خود که همیشه سعی بر نابودی و تحقیر وی داشته‌اند به ایران خیانت نکرد و در حدّ توان خود با دشمن جنگید. در باره‌ی مشکلات او می‌نویسند: «از میان پسران فتح‌علی‌شاه در ایران ‌دوستی و دانایی و بینایی و دلاوری و عزّت نفس حتماً عبّاس‌ میرزا نایب‌السّلطنه بر همه ترجیح داشته است. وی بزرگ‌ترین پسر فتح‌علی‌شاه بود که در چهارشنبه چهارم ذی‌الحجّه 1203 در قصبه‌ی نوا نزدیک دماوند از دختر فتح‌علی‌خان قاجار دوّلو برادر جان‌ محمّد خان ولادت یافت و در سال 1249 درگذشت. معروف است آقامحمّدخان به برادرزاده‌اش فتح‌علی‌شاه وصیّت کرده بود که ولیعهد ایران همواره از پدر و مادر قاجار باشد تا همه‌ی طوایف قاجار پشتیبان سلطنت این خاندان باشند. به همین جهت در سال 1213 فتح‌علی‌شاه در سال دوم سلطنت خود عبّاس‌ میرزا که در آن زمان ده ساله بوده است ولیعهد و جانشین خود کرده و به همین سبب او را نایب‌السّلطنه لقب داده است. عبّاس‌میرزا سه برادر بزرگتر از خود داشت محمّدعلی ‌میرزا دولتشاه که هفت ماه و سه روز ازو مهتر بود و محمّدقلی ‌میرزا ملک‌آرا که سه ماه و دو روز و محمّد ولی میرزا که دو ماه و چهار روز زودتر از وی به جهان آمده بودند، امّا مادران این سه برادر از طوایف قاجار نبودند. در میان عبّاس‌ میرزا و محمّدعلی ‌میرزا نقاری بود وگاهی دشمنی ایشان آشکار می‌شد. عدّه‌ای از برادران دیگر که چند تن از درباریان متنفّذ با ایشان هم ‌دست شده بودند همواره کوشیده‌اند پشتیبانی و یاوری را که عبّاس‌ میرزا در جنگ‌ها با روسیه لازم داشته است به او نرسانند تا او شکست بخورد و سرشکسته بشود و شاید از ولیعهدی بیفتد. زمینه‌ سازی‌های برادران و مخالفان عبّاس‌ میرزا که در دربار پدرش بودند سبب شده بود که گروهی وی را یگانه مسؤول شکست‌های ایران می‌دانستند و ننگ عهدنامه‌ی گلستان را متوجّه او کرده بودند. از سوی دیگر دو برادر عبّاس ‌میرزا که به سال از او مهتر بودند یعنی محمّدعلی‌ میرزا دولتشاه حکمران غرب ایران و محمّدولی ‌میرزا حکمران کرمان آشکارا وی را به ولیعهدی نمی‌شناختند. فتح‌علی‌شاه حکمرانی هر یک از نواحی بزرگ یا کوچک ایران را به یکی از پسران خود داده و برخی از دامادان بر سر کار‌های مهم نشانده بود. هر یک از این پسران در قلمرو خویش لشکریانی مسلّح کرده بود و همه بر عبّاس‌ میرزا رشک می‌بردند. نه تنها بدان سبب که ولیعهد و جانشین پدر بود، تنها بدان سبب که آذربایجان مهمترین و وسیع‌ترین ایالت ایران را به او سپرده بودند. در هر دو جنگ با روسیه هنگامی که قرار می‌شد ایشان سپاهیان خود را به یاری وی بفرستند یا در هزینه جنگ شرکت کنند طفره می‌رفتند و بسیاری از شکست‌های لشکریان هر دو جنگ به واسطه‌ی آن بود که سپاه به یاری وی نمی‌رسید و بی ‌پولی وی را به عقب‌ نشینی وادار می‌کرد. عبّاس‌ میرزا در آذربایجان می‌باید به تنهایی از درآمدهای ایالت آذربایجان مخارج لشکرکشی و جنگ‌ها و نگاهداری لشکریانی را که گاهی شماره‌ی آن‌ها به سی هزار می‌رسید، بپردازد و گاهی نیز هزینه‌ی توپریزی و ساختن اسلحه با او بود و عبّاس‌ میرزا پس از جنگ اوّل گرفتار وضع بسیار دشواری شده بود. از یک سو می‌باید با دسیسه‌هایی که در پای تخت درباریان و برادرانش می‌کردند روبرو شود و از سوی دیگر هم مردم نواحی قفقاز که از دست ایران رفته بود و هم مردم ایران که گروهی از مسلمانان را گرفتار استیلای کافران روس می‌دیدند مسؤولیت را متوجّه او کرده بودند. عبّاس‌ میرزا در پدر نفوذ بسیار داشت، امّا پدرش مردی سست و دهان ‌بین و زود فریب و بسیار دلبسته و دلداده‌ی تملّق و خوش‌آمد گویی بود. دربار وی انباشته از یک گروه سود پرست و نادان و از جهان بی‌خبر بود. پادشاه نیز لئیم و پول ‌پرست بود و کسانی که از غارتگری دارایی‌های سرشار اندوخته بودند و هنگام ضرورت به او وام می‌دادند تا هوی و هوس‌های او را برمی‌آوردند و کاملاً بر وی تسلّط داشتند، پیداست کسی که 158 زن و دو هزار تن فرزند و فرزند زاده داشته باشد زندگی او تا چه اندازه پر خرج خواهد بود.»[1]



[1] - ص 17 - خواندنی‌های تاریخی - جلد اوّل - انتشارات دیبا - محمود مهرداد

2 - آینه عیب‌نما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلال‌پور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 151

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد