دولتین استعمارگر مذکور بعد از مرگ آقامحمّدخان و زمینهی مساعدی که فتحعلیشاه برای آنان فراهم آورد و همچنین بعد از ضعف و سستی امور حکومتی که خودشان در اثر رشوه و تفرقه افکنی به وجود آورده بودند اقدام به برنامهریزی و جدا سازی نواحی مختلف ایران کردند که نتیجهی آن انعقاد معاهدات ننگین و انحطاط سیاسی و اقتصادی ایران بود و متأسّفانه این روند تا پایان سلسلهی قاجاریه ادامه یافت. در ابتدای سلطنت فتحعلیشاه نفوذ استعمارگران تقریباً در حدّ صفر بود و اگر یک خارجی وارد ایران میشد پس از رفتنش جای پای او را پاک میکردند که به اصطلاح نجس نشوند، ولی بعد در اثر توسعه رشوه و فساد اداری و عمل وطن فروشان داخلی کار آنان به جایی رسید که سر جان ملکم نمایندهی انگلستان میگوید در دورهی فتحعلیشاه مقدار پیشکشها به دو پنجم بودجهی کلّ کشور میرسید و اوضاع اقتصادی به نحوی شد که شاهان قاجار مجبور بودند که کسری پول خود را از راه تقدیمیها و مداخل دیگر جبران کنند. این اعمال اخذ رشوه تا آن جا پیش رفت که بدون هیچ ابا و خجالتی در کشور رواج کامل داشت و ایرانیان کار بدون مداخل را قبول نمیکردند و حتی جزء کار نمیدانستند و پول انگلیسی به طور معجزه آسا هر مشکلی را حل میکرد و موفّقیّت مأموریتها بدان بستگی داشت. در زمان محمّد شاه نیز این روند در ابعاد گستردهای ادامه داشت و سرانجام در انجام کارهای خود چنان فلج شدند که پادشاه و درباریان بدون اذن و اجازهی روس و انگلیس حقّ آب خوردن نیز نداشتند. در همین زمان بود که جهت نفوذ در افکار و فرهنگ مردم به ساخت مذاهب جدید و توسعهی خرافات پرداختند و با اعطای رشوه به موافقان و مخالفان شورش و اغتشاش در نواحی مختلف به وجود آورده تا استعمار فرهنگی آنان نیز طبق برنامه تحقّق یابد. در مورد چگونگی و به توافق رسیدن روس و انگلیس برای سلطنت محمد شاه چنین آمده است: «جلوس محمّد میرزا به سلطنت قاجار ویژگیهایی دارد که در طول تاریخ شاهان ایران کم سابقه و شاید بیسابقه باشد. دخالت روس و انگلیس و حمایت مشترک آنها با همهی رقابتهای پیدا و پنهانی که بین این دو قدرت جهانی وجود داشت یکی از جنبههای بارز و متمایز دورهی قاجاریه و نیز پادشاهیهای سدهی اخیر محسوب میگردد. این دخالت صریح بیگانگان اگرچه تبعات بسیاری برای ایران داشت و سرآغاز اعمال نفوذ در ایران محسوب میشود، امّا یکی از عواملی بود که جلوی گسترش جنگهای داخلی را گرفت و یا از شدّت آن کاست. روسیه به بهانهی بند هفتم عهدنامهی ترکمنچای خود را در این دخالت محق میدانست و با توجّه به این که پس از قتل گریبایدوف امور خارجه ایران به دست عبّاسمیرزا و قائممقام اداره میشد نمایندگان انگلیس نیز مانند روسیه در دربار عبّاسمیرزا اقامت داشتند و به همین دلیل ارتباط خوبی با وی برقرار کرده بودند. از طرفی انگلیسیها دریافته بودند که موقعیّت محمّد میرزا بهتر از سایر شاهزادگان است. کمپل نمایندهی انگلیس چندین بار به دولت خود برتری محمّد میرزا را بر سایر شاهزادگان برای سلطنت گوشزد کرده، دولت خود را به پشتیبانی از وی ترغیب کرده بود. همکاری روسیه و انگلیس در حمایت از محمّد میرزا یکی از نکات عجیب این بُرهه از تاریخ قاجار است. آنها حتّی به طور رسمی قراردادی منعقد کرده و تعهّد کردند که در این راه ثابت قدم باشند. بدین ملاحظات در تابستان 1834 پالمرستون وزیر خارجهی انگلیس با سفیر روسیه پرنس لییون در لندن قراردادی منعقد کرده و در آن دولتین روس و انگلیس تعهّد کردند که با همکاری یک دیگر محمّد میرزا را به سلطنت رسانند.»[1]
[1] - ص 39 - قهوهی قجری - محمّد توحیدی چافی 1378
2 0 - آینه عیبنما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 160