از زمان محمّد شاه استعمارگران روس و انگلیس در جهت استیلای هرچه بیشتر بر ایران علاوه بر دخالتهای نظامی و سیاسی و اقتصادی متوسّل به استعمار فرهنگی شده و همواره سعی داشتهاند پایگاه فکری مردم را که از اسلام و خصوصاّ تشیّع نشأت میگرفته است مورد حمله قرار دهند. هدف آنان ایجاد تفرقه در بین مردم و تضعیف قدرت روحانیت بوذه است، زیرا نقش و قدرت مذهب را در انسجام مردم دریافته و میدیدند که ایران با آن که از نظر نظامی بسیار ضعیفتر از روس و انگلیس و عثمانی است باز هم در مواقع حسّاس در برابر آنان چگونه مقابله میکند و مانع جدّی اهداف آنها میباشد. از این جهت به طرق مختلف فعالیّتهایی را جهت تفرقه در زمینهی فرهنگی فراهم ساختند و در انجام آن روشهایی را برای نفوذ در سیستم روحانیت و تودهای پیرو دنبال کردهاند که انسان دچار حیرت میشود. یکی از این افراد کنیاز دالگورکی جاسوس دولت روسیه است که با حمایت مادی و کمک وزارت خارجه به ایران فرستاده میشود. او در اجرای برنامه خود در کنار حکمایی چون حکیم احمد گیلانی به تکمیل اسلام ظاهری پرداخت و صاحب زن و فرزند نیز از قشر آنان گردید. وی ضمن فعالیتها و ارسال گزارشهای روزانه به دولت متبوع خود مقدمات پناهندگی تعدای از شاهزادگان را در روسیه فراهم میسازد تا بعداً به عنوان مترسک و ترساندن پادشاه ایران از آنان استفاده کنند. کنیاز دالگورکی علاوه بر این موارد در خاطرات خود ذکر میکند که سعی بر رواج این تفکّر داشته است که ورود هر نوع تفکّر علمی را برای ایران کفر قلمداد کرده و سرانجام نیز با مشورت محمد شاه اقدام به قتل قائم مقام و مسموم کردن نمک پروردهی خود حکیم گیلانی میکند. روسها نیز چون فعالیت او را موفّق میبینند به افزایش مالی او اقدام کرده و میزان آن از 20 به 50 هزار منات افزایش میدهند. او در خاطرات خود از دوستان صمیمی یا بهتر بگوییم جاسوسان اصلی خود چون میرزا حسین علی و میرزا یحیی نام میبرد که چه خدماتی به او کردهاند. وی پس از آن که جهت ادامهی تحصیل با نام جعلی شیخ عیسی لنکرانی به عتبات عراق اعزام میشود در خاطرات خود میگوید برای آن که دکّانی در مقابل شیخیّه باز کنم در محضر درس سیّد کاظم رشتی با سیّد علی محمّد شیرازی آشنا شدم و با زمینهی مساعدی که در وجود وی بوده است به او تلقّین میکند که تو حضرت صاحبالامری و از او میخواهد تا در ایران دست به اقداماتی بزند. وی هرچند در نهایت توسّط امیرکبیر تیرباران میشود، ولی دولتهای روس و انگلیس از پیروان ساختگی او حمایت مادی و معنوی میکنند و آنها را در زیر چتر حمایتی خود قرار میدهند.[1] انگلیسیها نیز در این زمینه که استاد روسها محسوب میشدند به سیّد علی محمّد باب خدماتی را ارائه میدهند.
«عمّال زیرک حکومت هندِ انگلیس که در پی بهانهای برای برپا کردن آشوب در ایران بودند. سیّد را وسیلهی تبلیغات سیاسی خود قرار داده و تا حدّی که امکان داشت از مردم ساده لوح و طمّاع به عنوان مرید، دور او گرد آوردند و باب، بعضی از مریدان چرب زبان خود را به شیراز فرستاد و شروع به تبلیغات دینی کرد و در آن شهر نیز عمّال انگلیسی در پرده به مقاصد باب کمک کردند.»[2] و مورد دیگر راه نفوذ انگلیسیها اعطای مقرّری موقوفات معبد اوده میباشد که کلنل نیو مارچ و هاردینگ سفرای انگلیس اذعان دارند که وجوه مذکور در دست آنان مانند اهرمی بوده که در ایران و بینالنهرین هر عملی را میتوانستند با آن انجام دهند و هر بار سنگینی را قادر به حرکت درآوردن آن بودهاند. خان ملک ساسانی در بارهی این موقوفات مینویسد: «به طوری که از طرف خود انگلیسیها شهرت داده میشد؛ رقّاصهی زیبای شیرازیالاصل و عشوهگری که از هفتاد و دو ملّت در طول زمان دلربایی کرده و تموّل بسیار به چنگ آورده بود چون در هندوستان به عنوان یک فرد شیعه و بلا عقب از دنیا رفت دولت انگلیس را وصی قرار داد تا عایدات و دارایی هنگفت او را همه ساله در میان علما و طلاّب شیعه تقسیم کنند.»[3]
[1] - جهت اطّلاعات بیشتر به کتاب حسینعلی روسی معروف به بهاءالله به ضمیمه خاطرات کینیاز دالگورکی تألیف آقای ص.س.ه. - 1388 مراجعه شود.
[2] - ص 151 - ایران در دورهی سلطنت قاجار - علیاصغر شمیم 1370
[3] - ص 103 - دست پنهان سیاست انگلیس در ایران - احمد خان ملک ساسانی
4 - آینه عیبنما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 162