محمّد شاه چون فردی مریض احوال بود هرگز نمیتوانست از نظر تشکیل حرمسرا دنبالهرو فتح علی شاه باشد. تعداد زنان حرمسرای او از هفت نفر تجاوز نکرد، ولی پادشاه بعد از او بود که کم بود آن را جبران کرد. در زمان محمد شاه زنی که قدرتمند بوده و نقش اساسی در خانوادهی دربار داشتهاند مهد علیا میباشد و به دلیل اهمّیّت و نقش وی در این مقطع و دوران پادشاه بعدی در مبحثی جداگانه از او صحبت خواهد شد. در مورد حرمسرا و میزان دخالت زنان محمّد شاه نویسندهی کتاب قهوهی قجری مینویسد:«...ازدواج ملک جهان با محمد شاه که به دستور فتحعلیشاه صورت گرفته بود یک ازدواج سیاسی بود و ظاهراً محبّتی از سوی شاه نسبت به وی وجود نداشته و یا لااقل شایعات بعدی این محبّت را کم رنگتر کرده است. یکی از مورّخین این شایعات را بسیار عمیقتر عنوان میکند و مینویسد این پسر (ناصرالدّینشاه) نتیجهی معاشقاتی است که با شاهزاده فریدون میرزا صورت گرفته است. با این وجود هیچ یک از زنان حرمسرای محمد شاه که در مقایسه با حرمسرای دیگر سلاطین قاجار چندان وسعتی نداشت به پای قدرت سیاسی او نرسیدند. تنها خدیجه که دختر یک کرد از سنیهای ناحیهی چهریق بود که مورد توجّه و علاقه شاه قرار گرفت. طبیعی بود که شاه فرزند او یعنی عبّاس میرزای سوم را برای جانشینی دوستتر بدارد. در این میدان که شاه مریدانه از حاج میرزا آقاسی تأثیر میپذیرفت نیز طرفدار به سلطنت رسیدن عبّاس میرزا بود به همین دلیل مهد علیا با آقاسی برای نجات پسرش پای میز معامله نشست و نزدیکی طنز آلود آقاسی و ناصرالدّین در پی همین توافق دو جانبه بوده است.
ملک جهان برای تثبیت موقعیت ناصرالدّین میرزا با سفرای بریتانیا نیز وارد مذاکره شد و ضمن درخواست حمایت ابراز داشت که شاهزاده هیچ پناهگاهی سوای حکومت بریتانیا ندارد و همین زد و بندهای پیش از سلطنت باعث شد که سفرای بریتانیا در طول حیات مادر شاه همواره رابطهای دوستانه با حرمسرا داشته باشند. مهد علیا از همان ابتدا در مورد ولیعهدی پسرش سخت نگران بود، زیرا میدانست که شاه و صدر اعظم قلباً با جانشینی فرزندش موافق نیستند به همین دلیل از زمانی که پسرش اسماً به حکمرانی ولایت آذربایجان منصوب شد همراه او به آذربایجان رفت. دورهای که اوج پیچیدگی و ابهام وضعیت آیندهی ناصرالدّینمیرزا بود. بعد از فوت محمد شاه نیز مهد علیا مهمترین نقش سیاسی تا به سلظنت رسیدن پسرش را بر عهده گرفت هر چند که بر خلاف نظر و هدفش امیرکبیر به صدارت رسید.»[1]
[1] - ص 114 - قهوهی قجری - محمّد توحیدی چافی 1378
2 - آینه عیبنما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 164