ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
آقامحمّدخان که از نعمت مردانگی بیبهره شده بود تحت تأثیر این کمبود شدیداً دچار احساس حقارت میکرد و این نقیصیه بر تمام اعمال و رفتار و روحیات او تأثیر شگرفی گزارده بود. زمانی که به پادشاهی رسید و با استبداد حصاری نامرئی و محکم در اطراف خود به وجود آورد، همواره میخواست خود را از هر نظر کامل نشان دهد و این کمبود بزرگ را به شکلی پنهان دارد. نخست با بیوهی برادرش ازدواج کرد و سپس به تشکیل حرمسرا اقدام نمود، وگرنه آقامحمّدخان حتّی در زمان دوری از کشمکشها نیز ترجیح میداد که برای استراحت بدون زنان و در معیّت خدمتگزاران خویش به کاخهای ییلاقی اطراف پایتخت برود. در حرمسرای او از تجمّلات بی سابقه وتفنّنهای پر خرج صفوی و جانشینانش خبری نبود؛ ولی اسلافش به نحوی این کمبودها را تلافی کردند که ضربالمثل تاریخ شدند. تعداد زنان حرمسرای خواجه را 16 تا 17 نفر ذکر میکنند و همیشه درباریان چنان وانمود میکردند که نمیدانند شهریار خواجه میباشد. با توجه به این موارد اخته خان در اندرون خود در آتش حقارت میسوخت و کاری نمیتوانست انجام بدهد. خان قاجار چون رخسار و اندام دلفریب زنان جوان را میدید و نمیتوانست کامجویی کند بسیار خشمناک میشد و دیوانهوار به جان آن دختران بیچاره میافتاد. به قول تاریخ عضدی: «... با آن که مردی نداشت زنهای متعدّد در حرمخانهی او بودند. هر زنی را که به خلوت میخواست از شدّت شوق او را با دست و دندان زیاد اذیّت میکرد و هر وقت حالت خوشی به او دست میداد و دماغی داشت دو تار که زدن این ساز در میان تراکمه معمول است، میزد.»[1] لازم به ذکر است که هیچ کدام از مورّخان دوره قاجار خواجه بودن بنیانگزار حکومت را تائید نکردهاند و سعی بر آن داشتهاند که بر آن سرپوش بگذارند و اغلب دختران بیگناهی که به اجبار قدم به حرمسرای خواجه نهاده بودند هر یک به نحوی بر انداخته شدند تا خاطرههای عجیب و اسرار محفل اندرون شاه را بر ملا نسازند.
محمود طلوعی دربارهی حرمسرای خواجهی قاجار مینویسد: «یکی از شگفتیهای زندگی آقامحمّدخان که در خواجگان دیگر کمتر دیده شده است عشق و علاقهی مفرط او به زنان و بر پاداشتن حرمسرایی از زنان زیبا بوده است. آقامحمّدخان زنان جوان و دختران زیبایی را که از اطراف و اکناف برای او میآوردند طبق آیین شریعت صیغه میکرد و تا زمانی که در حرمسرایش بودند در عقد موقّت او باقی میماندند.آقامحمّدخان غالباً دختران باکرهای را که در عقد موقّت او بودند به پاداش خدمات سرداران خود به آنها اهدا میکرد و مراسم عقد و عروسی آنها را در دربار خود برپا میساخت. آقامحمّدخان فقط از یکی از زنان صیغهاش که مریم نام داشت و بسیار زیبا بود تا آخر عمر دل نکند که بعد از مرگ او نصیب برادرزاده و جانشینش فتحعلیشاه شد. آقامحمّدخان در آغاز به قدرت رسیدن خود بیوهی برادرش حسینقلیخان جهانسوز را به عقد ازدواج خود درآورد و او را به لقب مهد علیا ملقّب ساخت. بیوهی حسینقلیخان با عِلم به خواجه بودن برادر شوهرِ متوّفای خود به این ازدواج تن در داد؛ زیرا تمام همّ و غمش این بود که پسرش فتحعلیخان بعد از مرگ آقامحمّدخان به سلطنت ایران برسد.»[2]
سلام غلطه چون آقا محمد خان فرصتی برای زن بارگی نداشت . اون قسمت اگر فرصتی داشت دو تار میزد درسته عیناً در کتاب خاطرات سر جان ملکم هست اما اون قسمت گاز گرفتن غلطه . فقط در کتابهای دوران پهلوی گنجاندند . تا کاخ قاجار ویران نمی شد میر پنج ها پهلوی نمی شدند .