یکی از زنانی که برای نخستین بار به عقد و ازدواج آقامحمّدخان درآمد بیوهی برادر او و مادر فتحعلیشاه میباشد. او که در طول زندگی با جنگ و کشتار و مشقّات روزگار بزرگ شده و به زنی مقتدر و آینده نگر تبدیل گردیده بود به خاطر پایداری و انسجام ایلی خود و آیندهی فرزندانش به دور از کنایههای اطرافیان و با آگاهی این نقیصه خواجهی قاجار را به شوهری پذیرفت. او در این راه از هیچ کوششی فروگزاری نکرد؛ زیرا این خواجه را برای رسیدن به اهدافش بسیار مناسب یافته بود. این زن با تدبیر خود توانست در بین این همه برادرکشی و بیرحمی خواجه به اهداف خود برسد و از محبوبیّت خود نکاهد و به یکی از زنانی تبدیل شود که در پشت پردهی حرمسرای این قحطالرّجال و استثنایی زمان که فقط روحیهی نظامیگری داشت و از توانایی جنسی بیبهره بود سیاست خود را به پیش ببرد. وی به هنگام انتقام از قاتلان آقامحمّدخان چنان قساوتی انجام داد که در مورد یک زن شاید بینظیر باشد. در این رابطه روایت شده است: «نخستین اقدامی که از زنان دورهی آقامحمّدخان به چشم میآید انتقام سختی است که سه تن از زنان ایل قاجار از قاتلین وی میگیرند. این سه زن وقتی یکی از قاتلین را وارد اتاق در بستهای به آنها تسلیم میکنند با انبر داغ شده در آتش به جانش افتاده، فریاد گوشخراش وی را به آسمان بلند کردند و در حالی که از درد عربده میکشید. با کارد و قیچی و ساطور و میلهی آهنی بدن او را مثله کردند... و با شمشیر بر سر او کوبیدند. بلای مشابهای که بر سر دو همدست دیگر او نیز نازل گردید.»[1]
همسر دیگر آقامحمّدخان قاجار زن سوگلی او مریم خانم میباشد که مهدی بامداد در شرح حال او مینویسد: «مریم خانم اسرائیلّیه زن سی و نهم فتحعلیشاه چنان که معروف است در نهایت صباحت و زیبایی بوده و مدّتی در جزء زنان حرمسرای آغامحمّدخان قاجار موسّس سلسلهی قاجار بود و با این که عادلشاه برادرزادهی نادرشاه او را در سن 6 سالگی در سال 1160 ق. مقطوعالنسل کرده بود معذالک او هم حرمسرای مفصّلی داشته و زنان متعدّدی در حرمخانهی او بودند. یکی از جهات مخالفتی که حسینقلیخان ثانی پسر حسینقلیخان جهانسوز با برادر اعیانی خود فتحعلیشاه پیدا کرد در سرِ همین زن بود که حسینقلیخان فوقالعاده عاشق و دلباخته او شده بود و فتحعلیشاه هم بیاندازه او را دوست میداشت. سرانجام فتحعلیشاه به نیروی زور و زر او را در حبالهی نکاح خود درآورد و پس از ازدواج فتحعلیشاه با معشوقهی برادر رقابت دو برادر شدیدتر شد تا این که پس از شورشهای متوالی حسینقلیخان گرفتار و در سال 1217ق. کور گردید و بعد هم فتحعلیشاه پس از فوت مهد علیا مادرش در سال 1217 ق. او را کشت. مریم خانم از فتحعلیشاه 11 اولاد آورد 5 تن از فرزندانش در زمان حیات فتحعلیشاه مردند و 4 پسر و 2 دختر باقی ماندند.»[2]
در تاریخ عضدی مریم خانم این گونه توصیف شده است: «مریم خانم از طایفه بنی اسرائیل است. زن شاه شهید بود و در جمال بی مثال و فرید. بعد از رحلت خاقان سعیدِ شهید حسینقلیخان برادر شاهنشاه او را خواستار شد. حضرت خاقان اجازه نفرموده و در حبالهی نکاح خودشان درآوردند. مرحوم حسینقلیخان اوّل رنجشی که از برادر تاجور حاصل کرد همین فقره ندادن مریم خانم بود که به تدریج این مادّه غلظت یافت و مآل کار مرحوم به کوری کشید.»[3] و خسرو معتضد نیز در بارهی او مینویسد: «دومین زن مورد علاقهی فتحعلیشاه، مریم خانم همان زیبای فتنهگر و سیاسّی بود که شورش حسینقلیخان را با انگشت تدبیر خود فرو نشاند و نه تنها به وعدهی خود وفا نکرد و به عقد همسری او در نیامد؛ بلکه حسینقلیخان را آواره دشتهای سیستان و بلوچستان کرد[4] و هنگامی که چند گاهی بعد حسینقلیخان مجددّاً به یاد او افتاد و معشوقه دلارام را از خاقان مطالبه کرد به جزای خود رسید و دو چشم جهان بین خود را از دست داد.»[5]
[1] - ص 110 - قهوهی قجری - محمّد توحیدی چافی - 1387
[2] - ص 51 - جلد چهارم - شرح حال رجال ایران - مهدی بامداد
[3] - ص 33 - تاریخ عضدی - به کوشش دکتر عبدالحسین نوایی 1376
[4] - شرح مختصر این گونه بود: اختلاف شدید فتحعلیشاه با برادرش حسینقلیخان بیش از همه، بر سر تصاحب ماری یا مریم همسر سوگلی آقامحمّدخان قاجار رخ داد. این زن گرجی که در تفلیس به اسارت سپاهیان ایران در آمده بود؛ در اختیار خان قاجار قرار گرفت امّا از همان زمان فتحعلیخان و برادرش حسینقلیخان علاقهی شدیدی به او داشتند امّا علیرغم درخواستهای برادر، فتحعلیشاه این زن را به عقد خود درآورد و رقیب را برای دور شدن از ماجرا به حکومت فارس منصوب کرد و مخفیانه دستور قتل وی را صادر کرد. دو برادر رقیب، بناچار مقابل هم قرار گرقتند. و زمانی که دو لشکر آماده خونریزی بودند. با دخالت یک زن، یعنی مهد علیا مادر فتحعلیشاه و حسینقلیخان کار در ظاهر به مصالحه کشیده شد و فتحعلیشاه متعّهد شد. علاوه بر حکومت اصفهان، خوزستان و بندرعباس و یزد را نیز به حسینقلیخان بدهد و مریم را به نکاح او درآورد. مریم در اردوی حسینقلیخان، نقش جاسوس را برای فتحعلیشاه ایفا میکرد امّا شاه، سرانجام این رقیب خطرناک را برنتابید و با دعوت او به کاخ گلستان، چشمان عاشقش را به وسیلهی میرغضبهایی که از پیش گماشته بود. از حدقه درآورد. و این گونه به اختلاف و رقابت بین دو برادر پایانی ناگوار بخشید.(برداشت از ص 111.قهوهی قجری .محمّد توحیدی چافی 1387)
[5] - ص 94 - سیاست و حرمسرا - خسرو معتضد - نیلوفر کسری 1379
6 - آینه عیبنما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 52