پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

رفتار متفاوت دو پادشاه با سرهای بریده

رفتار متفاوت با سرهای بریده

محمّد حسن خان و کریم خان زند دو رقیب سیاسی بودند که آرزوی حکومت بر ایران را داشتند. سرانجام محمدحسن خان قاجار که برای مدتی طولانی بر علیه کریم خان علم طغیان و سرکشی برافراشته بود در طی شکستی که بر او وارد شد دستگیر و توسط نیروهای کریم خان سرش را از بدن جدا کردند. هنگامی که سر جدا شده‌ی وی را نزد کریم خان آوردند او با حالتی احترام آمیز دستور خاکسپاری آن را داد؛ ولی آقا محمد خان با وجود این که نزدیک به دو دهه به صورت اسارت و بنا به روایت دیگران همانند میهمان در دربار کریم خان زندگی کرده بود پس از پیروزی بر خاندان زند عکس‌العملی نسبت به جسد کریم خان انجام داد که بیان کننده‌ی نهایت رذالت وی می‌باشد. امینه پاکروان در این رابطه می‌نویسد: «آقامحمّدخان پس از شکست لطف‌علی‌خان و قتل عام مردم کرمان به تهران بازگشت. هیأتی را به شیراز فرستاد (رحمان ‌خان را فرستاد تا استخوان‌های کریم‌خان را بیاورند) تا نبش قبر کنند و باقی‌مانده‌ی نعش کریم ‌خان را به پایتخت تازه بیاورند. پس امر کرد بقایای او را در حیاط کوچکی که طاقنماهای‌کاشیکاری داشت و هنوز به نام کریم ‌خان معروف است در پای جلد پلکانی دفن کنند که پیوسته گذرگاهش بود.[1] بدینسان او می‌توانست همه روزه از شادمانی بی‌پایان برخوردار گردد و گور دشمن خاندان خویش را پایمال کند.»[2] اما رفتار کریم خان چه در دوران اسارت آقامحمد خان و قبل از آن بسیار متفاوت بوده است. یکی از مورخان دوره قاجاریه می‌نویسد: «محمّدحسن ‌خان قاجار مدّت 9 سال بنای طغیان و سرکشی برداشته بود و سرانجام در جنگی که در حوالی شهر اشرف بین او و شیخ‌علی‌خان زند در گرفت و دست‌گیر می‌شود ...سرش را جدا کرده و یکی از قاجارها آن را در توبره‌ای گذاشته و نزد کریم‌خان که در آن موقع در تهران بوده آورده است. تاریخ‌ نویسان دوره قاجار می‌نویسند کریم خان در این موقع در میان دارالعماره خود نشسته بود. در زاویه‌ی شمال غربی ‌حیاط معروف به خلوت کریم‌ خانی که از بناهای کریم‌ خان زند است و ظاهراً وی در آن موقع در این محل بوده است. در هر صورت می‌نویسند که مرد قاجار نزدیک کریم ‌خان آمد و سر را با همان توبره نزد او برد. پرسید چیست؟ گفت سرِ محمّدحسن‌خان است. کریم‌خان شنید. از جای برخاست و همچنان پای برهنه از نشیمن خود به زیر آمد و سر را از توبره درآورد و با دست خود به آب شست و مویش را شانه زد و گلاب افشاند و سوگواری کرد. روز دیگر در تابوت گذاشت و خود پیاده تا دروازه شهر از آن تشیع کرد و همه بزرگان دربارش را هم بدان کار واداشت و بدین گونه آن را در بقعه‌ی شاهزاده عبدالعظیم در جنوب تهران به خاک سپرد.»[3]



[1] - ص 75 - هفت پادشاه - جلد اول - محمود طلوعی: استخوان‌های باقی‌مانده‌ی جسد کریم‌خان زند را در اوایل سلطنت رضاشاه از محل دفن آن که درگوشه‌ای از کاخ گلستان فعلی است بیرون آوردند و در مقبره‌ی آبرومندی دفن کردند.»

[2] - ص 230 - چهره‌ی‌ حیله‌گر تاریخ - امینه‌ی پاکروان - ترجمه‌ی‌ جهانگیر افکاری

[3] - ص 38 - تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره‌ی قاجاریه جلد اول - سعید نفیسی - چاپ پنجم - 1364

4 - آینه عیب‌نما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلال‌پور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 55

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد