چنان که از روایات برمیآید کریم خان زند با خانوادهی قاجار همواره با صعّهی صدر برخورد کرده است که یکی از موارد آن رفتار با حسینقلیخان ملقّب به جهانسوز میباشد که از طرف وکیل حاکم سمنان و دامغان و شاهرود و بسطام منصوب شده بود. در مورد این که کریمخان در مقابل کارهای نا شایست او عکسالعمل مناسبی انجام نمیدهد همواره جای سؤال است و میتوان در مقابل سرنگونی حکومتش خود وی را مقصّر اصلی دانست، زیرا میگویند: «جهانسوز در یک مورد با محمّد خان سواد کوهی بیگلربیگی وکیل در مازندران درگیر شد. از وی باجی طلبید که نداد و در پاسخ دشنامهای زشت نثار جهانسوز کرد. در رویارویی با هم محمّد خان به اسارت جهانسوز درآمد. او را دست بسته تا دارالحکومه پیشاپیش اسب خود دواند و در آن جا دستور داد وی را در دیگ آب جوش انداختند و پختند. اموالش را ضبط کرد و زنهایش را به غلامان خود بخشید و گزارش این فجایع را برای برادر خود آقامحمّدخان به شیراز فرستاد. به روایت رستمالتّواریخ آقامحمّدخان پس از مطالعه نامهی برادر آذوقهی یک ساله را برداشت و در شاهچراغ به تحصّن نشست، امّا کریم خان با وجود خشمیکه از اقدامات جهانسوز داشت به آقامحمّدخان آسیبی نرسانید و از وی استمالت کرده از تحصّن بیرونش آورد. ظاهراً اطرافیان کریم خان او را متقاعد ساخته بودند که در بلوای جهانسوز، آقامحمّدخان دخالتی ندارد و بیتقصیر است و امّا جهانسوز مجدداً با مهدیخان، برادرزادهی محمّد خان مقتول نیز که از طرف کریم خان منصوب حکومت مازندران بود همان گونه رفتار کرد و فرمود: آب تنباکو چندان به خوردش دادند که بمرد و اموالش را ببُرد و نامهای برای برادر خود به شیراز فرستاد و او نیز مجدداً به شاهچراغ رفته و متحصّن شد و کریمخان او را با عزّ و احترام باز گرداند.»[1]
[1] - ص 113 - آغامحمّدخان قاجار، چهرهی حیلهگر تاریخ - محمّداحمد پناهی 1369
2 - آینه عیبنما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 60