آقامحمّدخان پس از تصرّف کرمان از انجام هیچ جنایتی دریغ نکرد و به قتل عام و کور کردن و هتک نوامیس مردم پرداخت. پس از آن که خانوادهی لطفعلیخان زند را نیز مشمول عنایات خود قرار داد سرداران باوفایش نیز دچار غضب خواجهی قاجار قرار گرفتند و سرنوشتی همانند دیگران یافتند و روایت است که: «...سرداران اسیر لطفعلیخان که تعداد آنها را یکصد تن نوشتهاند در قتلگاه خود در محضر خان قاجار حماسه آفریدند. در این جا نیز روایت گزارشگران گوناگون است. استاد دکتر باستانی پاریزی مینویسد آقامحمّدخان در بالای کوه دختران رفته با دوربین تماشا میکرد. آن جا دستور داد که سرکردگان لطفعلیخان را در همان چارطاقی که بالای کوه ساخته بودند به مجازات رسانیدند. هر یک را در معرض عتاب پادشاهانه در میآوردند و میفرمود تا گوش آنها را بریده و چشم آنها را از حدقه بیرون آورده از اوج کوه حضیض ساهرهی زمین میافکندند و این واقعه در سال 1209 رُخ نمود؛ امّا شرحی که امینهی پاکروان داده است بسیار مؤثّر است: اینان را که در روزگار کوتاهِ پادشاهی لطفعلیخان در کرمان زبدهی نگهبانانش بودند به نزد آقامحمّدخان آوردند. ...ایشان را با تجاهلِ نیشخندآمیز و زیرکانهای به بازپرسی گرفت. آیا لطفعلیخان را دوست داشتید؟ همه یک صدا پاسخ دادند آری! عشق شما به کجا میکشید؟ ما تا پایان مرگ او را دوست داشتیم. آیا همدیگر را دوست دارید؟ آری؛ زیرا ما به سبب همخونی و برابری جنگی و وفاداری با هم برادریم. آقامحمّدخان که هیچ گاه لذّت عفو را درک نکرده بود ...فرمان داد که اسلحهی افسران را به ایشان باز پس دهند تا با هم بجنگند و یک دیگر را بکشند؛ امّا گفته میشود که هر یک از ایشان سلاح را به روی خویش برگرداند.»[1]
[1] - ص 172 - آغامحمّدخان قاجار - چهرهی حیلهگر تاریخ - محمّداحمد پناهی
2 - آینه عیبنما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 68