به طور کلّی نویسندهیکتاب خواجهی تاجدار است که همواره آقامحمّدخان را فردی دانشمند و با اطّلاع و اهل مطالعه و آگاه معرّفی میکند، ولی متأسّفانه کاربرد هیچ کدام از این خصوصیّات را در جهت عمران و آبادانی کشور نمیتوان مشاهده کرد. میگویند علّت آن خوی و خصلت صحرانشینی خاندان قاجار بوده که علاقهای به آبادانی در آنها دیده نمیشود و عجیب این جاست پس از یک قرن نیز دست از پا خطا نکردند و مسافرتهای دنیای پیرامون و پر هزینه نیز چندان اثربخش نبوده است.
خواجهی قاجار در زندگی شکار را بسیار دوست میداشت و در ایران چندین مناطق قرق داشت و مبادرت به شکار و تفریح در آنها میکرد و با طبیعت مأنوس و علاقه به آبادانی آن نشان داده است و مینویسند: «...علاقه به آبادکردن املاک داشت مگر املاکی که هنگام جنگ بر اثر مقاومت حریف به دست وی ویران میگردید. بعد از آقامحمّدخان قاجار هیچ یک از سلاطین قاجار علاقه به آبادانی املاک و توسعه زراعت نداشتند، ولی آقامحمّدخان در هر نقطه از ایران که دارای املاک شد برای آباد کردن آن کوشید. آن مرد خواجه همان طور که از لحاظ رعایت بهداشت یک قرن و نیم از مردم زمان خود پیشتر بود و در مورد بهداشت چیزهایی میفهمید که حتّی مردم اروپا نیز بدان وقوف نداشتند. از لحاظ کشاورزی هم خیلی بر مردم عصر خود مزیّت داشت و در شرق یا لااقل در ایران اوّلین کسی است که خاکشناسی کشاورزی را ابداع کرد. واضح است که اسلوب آن مرد خواجه برای شناسایی خاک از لحاظ کشاورزی مثل اسلوب امروزی نبود. ولی این مزیّت را داشت که فهمید زارع باید خاک کشتزار خود را بشناسد و بداند که آن خاک برای کشت چه نوع گیاه خوب است .آقامحمّدخان قاجار زارعین را وامیداشت که مقداری از خاک مزرعه را سرند کنند و بعد آن را روی یک زَنبهی بزرگ قرار دهند به طوری که زیر زنبه خالی باشد. آن گاه با ملایمت به وسیلهی آبپاش، روی خاک آب بپاشند وآن قدر به آب پاشیدن ادامه دهند تا این که قطرات آب از زیر زنبه در ظرفی که آن جا گذاشته شده است بچکد. بعد از این که مقداری آب در آن ظرف جمع شد به زارعین میگفت که آب را بچشند اگر آب مزبور شور بود. آقامحمّدخان میگفت که خاک آن کشتزار برای کاشتن هندوانه و خربزه خوب است و هر گاه ترُش بود، میگفت که برایکاشتن گندم و جو مساعد میباشد و اگر آب کشتزار تلخ مزه مینمود میگفت که میتوان در آن مزرعه پنبه کاشت. آن روش خاک شناسی از لحاظ فهم این که در کشتزار چه گیاهی باید کاشته شود یک علم جدید بود و زارعین ایرانی از آن آگاهی نداشتند .آقامحمّدخان قاجار در هیچ مدرسه درس خاک شناسی را نخوانده بود و هرچه میگفت با نیروی هوش و استعداد باطنیاش به آنها راه یافت و در املاک او که زارعین از روشهای وی پیروی میکردند. چون گیاههایی متناسب با استعداد خاک مزرعه میکاشتند محصول خوب به دست میآوردند.»[1]
[1] - ص 447 و 448 - جلداوّل - خواجهی تاجدار - ژان گور - ترجمهی ذبیحالله منصوری
2 - آینه عیبنما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 96