«حاجی میرزا عبّاس مشهور به حاجی میرزا آقاسی ابن میرزا مسلم ارمنی صدر اعظم محمد شاه است. در مدّتی که محمد شاه سمت شاگردی حاجی میرزا آقاسی را داشت با قیافهی حق به جانب و عوام فریبی که این معلّم زیرک داشت، توانست شاگرد ساده لوح را کاملاً مجذوب و مفتون خود کند و تا پایان عمر رابطهی مریدی و مرادی بین این دو نفر بر قرار بود و هر وقت عارضهای به محمد شاه دست میداد. او از مراد و مرشد خود یعنی حاجی میرزا آقاسی میخواست که او را دعا کند و سلامتی او را از خداوند مسألت کند. محمد شاه بعد از کشتن میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی، حاجی را به جای او بر کرسی صدارت مینشاند و در صدرالتواریخ آمده است: ...در آخر صفر 1251 ه.ق. وزارت حاجی میرزا آقاسی اعلام شد و از سال 1252 شروع به کار کرد و تا ربع آخر سال 1264 به وزارت مشغول بود و سیزده سال به این کار پرداخت و به یک قاعده چهارده سال به این اعزاز قرین امتیاز بود. حاجی میرزا آقاسی همیشه خود را مافوق صدارت و وزارت میدانست و رجال دربار و دولت و نمایندگان خارجی در مکاتبات خود او را شخص اوّل ایران میخواندند و محمد شاه در نامههای خویش او را جناب حاجی خطاب میکرد. حاجی میرزا آقاسی که آخوندی خرافاتی و بیاطّلاع از امور سیاست بود در دوران صدارت خود مرتکب اشتباهات زیادی شد. بعد از مرگ محمد شاه مدّتی از ترس مردم در حضرت عبدالعظیم متحصّن شد و چنان که در صدرالتوازیخ آمده است وزیر مختار روس و انگلیس به حمایت او کلمات زیاد گفتند و تهدیدات کردند و آخر جواب صواب شنیدند و عاجز ماندند. بالاخره در ذیحجّه 1264 ه.ق به او اجازه دادند که به عتبات عالیات برود و در 12 رمضان سال 1265 در آن جا درگذشت.»[1]
[1] - پاورقی ص 251 - عصر بیخبری یا تاریخ امتیازات در ایران - ابراهیم تیموری
2 - آینه عیبنما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 180