در مورد آگاهی و اطّلاعات پادشاه از تاریخ و جغرافیا و... چند نمونه از روایات ضد و نقیض اعتمادالدّوله ذکر میشود و جای تعجّب است که با این وسعت اطّلاعات چرا به کشور خیانت کردهاند و اگر این موارد صحّت داشته باشد او را باید رئیس خائنان تاریخ دانست:
«از سیر گذشتگان تاریخ ایران آن چه نوشتهاند از مصنّفین عجم و عرب و یونان و لاتین و غیره مرکوز[1] ذهن مبارک است و تاریخ قدیم و جدید سایر ممالک را از هر سلسله و طبقه که باشد به خوبی میدانند و از هر نقطه ذکر میشود شرحی وافی در آن بیان میفرمایند و همه قسم تاریخ بالاستمرار در حضور همایون خوانده میشود و بنا بر علاقه تتبّع کامل میفرمایند. ذوالقرنین که در قرآن کریم ذکر او شده و بر شرق و غرب عالم استیلا یافته و او را مالک اقالیم سبع دانند همان سزوستریس معروف مصری است[2] و تاریخ پطرکبیر و ناپلئون اوّل به تمامه در مدّ نظر مبارک است و ولعی به مطالعه آن کتب دارند.»[3] و «بیشتر از سه کرور بیت و وقایع مهمهی یومیّه و روزنامه جاتی است که به قلم مبارک نگاشته شده و در مجلاّت عدیده جلوه کرده و در خزینهی مبارک مخزون و مخلّد است و اگر کسی آن جمله را بیند قدر و مرتبت و اندازه زحمت این پادشاه کارآگاه را میداند.»[4] و در روزنامهی خاطرات صفحه 98 به تاریخ جمعه 20 رمضان 1298 ه.ق. مینویسد:
«امروز شاه میل کردند جغرافیا تألیف کنند. نقشه به زبان انگلیسی است. به هیچ وجه از درجات عرضی و طولی اطّلاع ندارند و زبان انگلیسی نمیدانند تا از روی نقشه، تألیف جغرافیا بفرمایند. پناه بر خدا از اتلاف وقت عزیز گرانبهای پادشاهی که به واسطهی استقلال هر دقیقهی او مقابل هزار سال دیگران است و سبحانالله که حتّی در تألیف جغرافیا هم از راه معمول و سهل ورود نمیفرمایند. از راه غیر معمول مشکل حرکت میکنند.» و مجدداً در بارهی علم جغرافیای شاه مینویسد: «در علم جغرافیا طوری احاطه دارند که قراء و قصبات و انهار و جبال و رساتیق اقالیم خمسه را به تفصیل دانند و شرحی مبسوط از هر ناحیه توانند و همانا کرهی ارض در دست مبارک گویی است.» و در مورد فرانسه دانستن شاه مینویسد: «پانزده سال است که من درس میگویم. ...و ده سال قبل از من معتمدالملک و پیش از او، حکیم کلوله و در زمان ولیعهدی و ایالت تبریز جمع دیگر درس داده بودند. ماشاءالله از شدّت کار یا پریشانی خیال هیچ فرانسه نمیدانند و چهل سال است فرانسه میخوانند و هنوز در تکّلم ماضی را جای مضارع و امر را به جای نفی تکّلم میفرمایند.»[5]
[1] مرکوز. [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از رَکز. رجوع به رکز شود. || محکم نشانیده شده ، مأخوذ از رکز که به معنی سرنیزه و جز آن در زمین فروبردن است . (غیاث ) (آنندراج ). || نشانده شده و نهاده شده و نصب شده . (ناظم الاطباء). || ثابت . (یادداشت مرحوم دهخدا). ثابت و مستحکم و برقرار و استوار. (ناظم الاطباء). || مدفون . (یادداشت مرحوم دهخدا). دفن شده . || میل و خواهش و مراد. || دریافت شده و درک شده . (ناظم الاطباء). - مرکوز خاطر یا مرکوز ذهن شدن ؛ مرتسم شدن . نقش بستن در ذهن . مرتکز شدن در خاطر. - مرکوز خاطر یا مرکوز ذهن کسی کردن ؛ خاطرنشان ساختن . خاطرنشان کردن . مرتکز ذهن او کردن . (( لغت نامه دهخدا، ویراستار))
[2] ساسسطراطیس شکل عربی شده شکل پونانی سسوستریس Sesosteris گرفته شده است. در دورهی پادشاهی میانه دز سلسلهی دوازدهم سه فرعون بنام های سزوستریس اول و دوم و سوم سلطنت کردهاند. این پادشاهان سلسله دوازدهم در آبیاری و کشیدن کانال شهرت دارند و از میان اینان سزوستریس دوم (1888-1906 پیش از میلاد) به سد سازی پرداخته است و یکی از کارهای او سدّی است که درهی بحر یوسف را از خطر طغیان نیل حفظ میداشت و خود او در ساختمان سد، نظارت میکرد و تصور میشود که مقصود ابوریحان همین سزوسترس دوم است. دربارهی این سزوستریس هرودوت آورده است که هنگامی که: وی به مصر بازگشت اسیرانی به همراه آورد و آنها را به کار واداشت و تمام کانالهائی که امروز در مصر وجود دارد هم اینان کندهاند. باز هرودوت در همان کتاب از کانالهایی که سزوستریس حفر کرده یاد میکند و یادآور میشود که شهر بوباستیس خاکریزی و تقویت شد و بعد در همان کتاب آورده است که دو کانال از نیل منشعب میشود و معبد بوباستیس را که در میان شهر است در بر میگیرند و این کانالها هر کدام یک صدپا عرض دارند و دور هر با خاکریزی بالا آورده شده است و در جای دیگر مینویسد که شاخهی نیل که از آن کانالها به شهر کشیده شده است در زیر شهر در کنار دریا واقع است و پلوسی (Pelusi) نام دارد بنابراین آن قسمت از نیل که دربوباتیس به دریاچه تمساح و دریاچههای تلخ میپیوسته است؛ نخستین بار توسط سزوستریس دوم کنده شده و در این صورت تاریخ حفر کانال تا زمان داریوش اوّل هخامنشی چنین میشود: سزوستریس (1888-1906 ق.م)، ستی اول (1298- 1318 ق.م)، رامسس دوم (1239-1298 ق.م)، نخائو (594 – 609 ق.م) و سرانجام داریوش در حدود 518 پیش از میلاد آن را به پایان برد. اما بیرونی دربارهی اتمام کار بوسیلهی داریوش با این که به کنده شدن کانال به دست داریوش اشاره میکند گویا از روایت دیودوروس متاثر است و آورده است که کار کانال به پایان نرسید زیرا به شاه گفتند که چون سطح دریای سرخ بالاتر از نیل است مصر در آب عرق خواهد شد امّا سنگ نبشتهی مصری و نیز سنگ نوشتهی پارسی باستان کانال، اتمام کار این آبراهه را تایید میکنند. در سنگ نوشتهی فارسی باستان داریوش میگوید که از « پیراو نام رودی» در مصر کشتیها به سوی دریای پارس روان شدند و سنگ نوشتهی مصری نیز میرساند که 44 کشتی از کانال روانه پارس شدند. گویا داریوش حدود 80 کیلومتر از کانال را هنوز پایان نیافته بود کنده است و پس از این تاریخ است که داریوش اسکیلاکس را برای اکتشاف راه دریایی هند فرستاد. ابوریحان خبر درست دیگری میدهد و آن این است که این کار را بطلمیوس سوم به دست ارشمیدس به پایان رسانید. میدانیم که پس از داریوش از این راه دریایی چنان که باید استفاده نشد و کانال بار دیگر پر شد و بطلموس دوم (246-283 ق-م) دوباره کانال را پاک کرد و از آن بهره برداری نمود و نیز میدانیم که ارشمیدس همزمان او بوده و حتی برای تحصیل به اسکندریه هم رفته است. امّا همکاری او با بطلمیوس در بارهی کانال دانسته نیست و اگر سخن ابوریحان را در این مورد درست بپنداریم؛ میتوان تصور کرد که شایعهی ریزش آب دریای سرخ به نیل و ویرانی مصر هنوز در اذهان مردم بوده است و ارشمیدس، بطلمیوس را در کاری که پیش داشته است اطمینان خاطر بخشیده است. (ایرانویج دکتر بهرام فرهوشی، ویراستار)
[3] - صص 28 و 29 - چهل سال تاریخ ایران - جلد اوّل - محمّدحسنخان اعتمادالدوله - به کوشش ایرج افشار
[4] - صص 28 و 29 - چهل سال تاریخ ایران - جلد اوّل - محمّدحسنخان اعتمادالدوله - به کوشش ایرج افشار
[5] - ص 433 - جلد دوم - چهل سال تاریخ ایران - با تعلیقات محبوبی اردکانی
6 - آینه عیبنما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 202