«میرزا نصراللهخان نوری معروف به میرزا آقا خان و ملقّب به اعتمادالدّوله، صدر اعظم ناصرالدّین شاه متولّد 1222 ه.ق. پسر میرزا اسدالله لشکرنویس باشی بوده. در سن 20 سالگی پس از درگذشت میرزا اسدالله پدرش ابتدا لشکرنویس و بعد لشکرنویس باشی شد. چون جوانی با هوش، با استعداد، چرب زبان، پررو، حاضر جواب، موقع شناس و پشت هم انداز بود و از هیچ چیزی هم باک نداشت.[1] در زمانی که محمد شاه ناخوش و علیل بود میرزا آقاخان با جهان خانم مهد علیا روابط سرّی پیدا میکند و حاجی میرزا آقاسی، صدر اعظم وقت از روابط او با خانم مطلّع میگردد. در سن 40 سالگی با حاج میرزا آقاسی درافتاد و به امر حاجی پانصد چوبش میزنند و تا حاجی بر سر کار بود میرزا آقا خان هم در تبعیدگاه خود در کاشان به سر میبرد تا این که محمد شاه فوت کرد و مهد علیا تا آمدن ناصرالدین شاه خودش نایبالسّلطنه شد. میرزا آقا خان که با خانم از سابق سر و سری داشت و خانم وعدهی صدارت به او داده بود به تهران آمد و در خانهی مهد علیا منزل کرد و همین که امیرکبیر به تهران آمد میرزا آقا خان را مؤاخذه کرد که چرا بدون اجازه از کاشان به تهران آمده و امر کرد که به کاشان برگردد؛ ولی به دلیل ارائه ورقهی تابعیّت انگلیس به شرط آن که با کسی ملاقات و مراوده نداشته باشد. در تهران ماند و پس از قتل امیرکبیر مشکل تابعیّت انگلیس جهت صدر اعظم شدنش بود که آن نیز اصلاح شد و به وزارت رسید و زن وزیر مختار انگلیس در تألیف خود مینویسد: میرزا آقا خان عریضهای به شوهرم نوشت که چون صدر اعظم ایران میشوم استدعا دارم فعلاً مرا از تابعیّت دولت انگلیس معاف بفرمائید. شوهرم در حاشیهی عریضهاش مرقوم داشت افتخار تابعیّت دولت انگلیس بیشتر از تاج کیان است. میرزا آقاخان نوری برای قبول صدارت دو عهد از شاه گرفت یکی اعدام میرزا تقی خان و یکی امنیّت جانی در موقع عزل برای خودش و در مدّت صدارت میرزا تقی خان همیشه انتظار مقام او را میکشید. سرانجام در سن 47 سالگی پس از از بین بردن میرزا تقی خان امیرکبیر به جای وی صدر اعظم شد و مدّت 7 سال صدارتش طول کشید. میرزا آقا خان آن قدر حیلهگر بود که در آن زمان در میان مردم چنین شهرت داشت که شیطان تا پس قلعه میآید و از آن جا میپرسد که میرزا آقا خان در تهران است؟ جواب میدهند بلی شیطان جواب میدهد جایی که میرزا آقا خان هست من راه ندارم. یا باید جای او باشد یا جای من و بر میگردد.
مهدی بامداد مینویسد: به نظر من خائنتر از تمام صدر اعظمها و وزرا در دورهی قاجاریه و مشروطیت یکی میرزا آقا خان نوری و دیگری وثوق الدّوله است که بایدآنان را سلطانالخائنین و رئیسالخائنین لقب داد. در رأس خیانتهای میرزا آقا خان نوری علاوه بر قتل میرزا تقی خان امیرکبیر نقش او در معاهدهی پاریس میباشد که به موجب این معاهده قسمت اعظمی از پیکر ایران که هزاران سال از حیث تشکیلات جغرافیایی، نژادی و زبانی و هم کیشی جزء لاینفک ایران بوده، جدا شده و دولت ایران به نمایندگی صدر اعظم خیانتکار خویش از تمام حقوق حقّهی خود به موجب معاهدهی مزبور به کلّی صرف نظر کرده است. پس از عقد این معاهده و خیانت بزرگ به ملّت ایران میرزا آقا خان یک سال و نیم دیگر در سر کار بود و چون بیگانگان او را برای اجرای برنامهی مخصوصی روی کار آورده بودند آن برنامه هم تماماً به وجه احسن انجام شده بود و دیگر به وجود او احتیاجی نبود در 20 محرّم 1275 ه.ق. از صدارت معزول شد.[2]
میرزا آقا خان در 12 شوال سال 1281 ه.ق. در قم درگذشت. نعش وی را هم به عتبات برده و در خارج از کربلا دفن کردند و از قرار معلوم در موقع توسیع خیابانهای شهر کربلا قبرش توی خیابان و در معبر عام افتاده و فعلاً معلوم نیست که در کجا میباشد.»[3]
[1] - مهدی بامداد در پاورقی صفحه 364 جلد چهارم کتاب خود به نقل از قول میرزا آقاخان میگوید: معروف است که به ضرورت ریش خودم را در کون خر میکنم. چون کار گذشت بیرون میآورم، میشویم و گلاب میزنم.
[2] - فرّخخان را انگلیسیها در پاریس آبستن کردند و برای میرزا آقا خان هم معادل یک کرور تومان لیره انگلیسی فرستادند وقتی که معزول شد ناصرالدین شاه فرستاد داراییش را ضبط کردند. چنین شهرت کردند که لیرها، مس مطلاّ بوده است. پاورقی - ص 373 – جلد چهارم شرح حال رجال ایران
[3] - خلاصهی صص 363 تا 369 - شرح حال رجال ایران - جلد چهارم - مهدی بامداد
4 - آینه عیبنما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 228