پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

توسل شاکیان به ببری خان

توسّل شاکیان به ببری ‌خان

استبداد ناصری آن‌ چنان حکم می‌کرد که اگر کسی شکایتی داشت و می‌خواست آن را به نظر شاه برساند باید به روش‌های غیر معمول متوسّل می‌گردیده است. مثلاً شاکیان جهت رساندن شکایت به شاه متوسّل به ببری ‌خان گربه‌ی نازنین شاه می‌شدند و عریضه را بر گردن گربه آویزان کرده تا بدین ترتیب شاه کاغذ را ببیند و به شکایت رسیدگی کند. حسین لعل در کتاب ملیجک عزیز دُردانه‌ی شاه شهید می‌نویسد: «غیر از ملیجک ابزار دیگری نیز دست‌ آویز شاکیان و عریضه ‌نگاران شده بود، از آن جمله ببری ‌خان گربه‌ی قشنگ و برّاق قبله‌ی عالم بود. در مواقعی که قبله‌ی عالم به دفتر کارش می‌رفت یا برنامه‌هایی برای دید و باز دید داشت ببری ‌خان در عمارت امینه‌ اقدس به سر می‌برد. ببری ‌خان نیز یک پرستار و لَله‌ی مخصوص داشت و لَله‌ی مخصوص او مواظب بود که ظهر و شب به آبدارخانه مراجعه کرده و یک دست جوجه کباب غذای مخصوص ببری‌ خان را تحویل بگیرد و به او بخوراند. غذای ببری ‌خان نیز مانند غذای قبله‌ی عالم در ظرف مخصوص گذارده می‌شد و قبلاً وسیله امین‌السّلطان آبدار‌ باشی کنترل می‌شد که مبادا نامطبوع باشد یا دشمنان در غذایش زهر ریخته باشند. مشهدی رحیم فرّاش لَله‌ی مخصوص ببری‌ خان بود که گاه ‌گاه آن را در کالسکه‌ی مخصوص می‌گذاشت و در باغ به گردش می‌برد. ببری‌ خان خیلی با قبله‌ی عالم مأنوس بود و تمام اطرافیان و کارکنان اندرون نیز وقتی که مراتب محبّت و علاقه او را می‌دیدند جرأت نداشتند کوچک‌ترین توهینی در بار‌ه‌اش روا دارند. حسین لعل در باره‌ی علّت این که چگونه این گربه آن قدر شانس آورده و عزیز شده بود، می‌نویسد: «ناگفته نماند که بر حسب مقرّرات اندرون هرگز موجودات نر حقّ ورود به اندرون را نداشتند ببری‌ خان نیز ماده گربه‌ای بود که هر ساله چند توله می‌زایید. یک روز که قبله‌ی عالم در بستر بیماری خوابیده بود ببری‌ خان یکی از بچّه‌هایش را که تازه به دنیا آورده بود کنار بستر قبله‌ی عالم آورد و رفت. اتّفاقاً بچّه گربه نیز ظرف مدّت کوتاهی مرد و شایع شد که ببری ‌خان یکی از بچه‌های خود را تصدّق و بلا گردان کرده است. بر حسب اتّفاق همان شب نیز قبله‌ی عالم عرق صحّت به بدنش نشست، تبش برید و راحت و سالم شد. می‌گویند این حادثه بیش از بیش اسباب عزّت و تقرّب ببری‌ خان شده بود.»[1]



[1] - ص 268 - داستان‌هایی از عصر ناصرالدین شاه - محمود حکیمی

2-  آینه عیب‌نما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلال‌پور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 265

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد