ناصرالدّینشاه بر خلاف نظر بعضی افراد که روایت میکنند بعد از قتل امیرکبیر از اعدام ناراحت میشد و دلخوشی نداشت، احتمالاً دچار اشتباه شده و رفتار او بیانگر این مطلب نمیباشد؛ چنان که در گزارشی میرزا علی اصغر خان امینالسّلطان به میرزا محمّدعلی خان علاالدّوله وزیر مختار ایران در لندن حاکی از دستور سر بریدن کودکی را میدهد که میتواند اقدام او ناشی از دوران کودکی وی باشد و مینویسد: «...اگر از اوضاع برآشفتهی دربار ناصرالدین شاه بخواهید یک موضوع را برای نمونه مینویسم و آن این است که من برای رفع خستگی و ضمناً زیارت با کسب اجازه از ناصرالدین شاه ده روز به قم رفتم. در غیاب من شاگرد سرایداری چند مثقال طلا از تخت طاوس کنده، آن پسر را پیدا میکنند. شاه امر میدهد سر او را ببرند. یک نفر در بین راه نبوده که به او بگوید مرد حسابی برای چهار مثقال طلا انسانی را سر نمیبرند. از آن بدتر بر فرض باید سر او را برید، چرا تو خودت شخصاً حاضر شدی که زیر چشم تو سر او را بریده و بعد از پشت پرده سر بیرون آوری و فریاد بزنی که سر او را به کلّی از تن جدا کنند و به عنوان مقدّمه در سر ناهار شراب بَرَد و بخورد. این است وضع دربار و این است جماعتی که در اطراف پادشاه جمع شدهاند.» و یا کشتن سربازان گرسنه و تمایل به تماشای اعدام به سبک اروپایی همه نشان دهندهی ذات خونخواری توأم با جهل وی میباشد و گزاویه پاولی که مدّت 25 سال در فرانسه مأمور پذیرایی از پادشاهان بوده در کتاب خود اعلیحضرتها در بارهی سفر ناصرالدین شاه به پاریس مینویسد: «معاملهی بسیار خوشمزهای که ذیلاً نقل میکنم از همین پادشاه سر زده است و آن این که ناصرالدین شاه هنگام اقامت خود در پاریس روزی برای گذراندن وقت خواست مراسم اعدام را در فرانسه تماشا کند. اتّفاقاً چون فرصتی برای اعدام محکومی فرا رسید. شاه را یک روز صبح به میدان رکت به پای دار هدایت کردند. شاه که در الماس و البسهی فاخر غرقه بود با ملتزمین رکاب آن جا حاضر شد؛ امّا به محض آن که چشمش به محکوم افتاد قلب عطوفش بر سر شفقت آمد و با لهجهای آمرانه گفت: این نه آن یکی و با اشاره دست مدّعیالعموم را که برای اجرای تشریفات این اعدام قانونی آمده بود به مأموران نشان داد و اصرار هم ورزید و چون دید که مطابق میل او عمل نمیشود، رنجید و آن را نشانهی بیاحترامی نسبت به خود تلقّی کرد! »[1]
[1] - ص 266 - داستانهایی از عصر ناصرالدین شاه - محمود حکیمی 1363
2 - آینه عیبنما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 278