اعتمادالسّلطنه در مورد یکی از علل ناراحتی شدید شاه چنین روایت میکند: «دوشنبه 7 شوال 1302 ه.ق. شاه اندرون بودند. مشیرالدّوله و جمعی دیگر آمدند. ساعتی بعد شاه تشریف آوردند با نهایت تغیّر، من فرار کردم. مرا که دیدند صدا زدند، دو سه روزنامه خواندم. هرچه مطالب خندهدار اختراع کردم باز گِرهی ابرو باز نشد. معلوم شد باز مسألهی خراسان است. صبح روز بعد که خدمت شاه رسیدم باز در نهایت تغیّر بودند. با زمین و آسمان جدال میفرمودند. امینالسّلطان میگفت: تغیّر خاطر همایون از اندرون است که دیشب منازعه کردهاند؛ امّا من گفتم که خیر باید مسألهی خراسان باشد و واقعاً تصّور میفرمایید علّت تغیّر شاه چه بوده است؟ اعتمادالسّلطنه که آن چه شنیدم جهت تغیّر خاطر همایون روز دوم ورود مسأله خراسان یا آذربایجان نبود. فاطمه نامی کنیز امین اقدس را که این سفر لار همراه بود فخرالدّوله برای شاه تلحیف کرده بود و شاه با او مواقعه فرموده بودند. لدیالورود امین اقدس ضعیفه را رسیده بود. معلوم شد ازالهی بکارت او شده است. ننگ زیادی به او میزند. فاطمه تریاک خورده بود آن شب و آن روز خاطر همایون مشغول معالجه بود و تغیّر از این جهت بود.»[1] [2]
[1] - ص 46 - تلاش آزادی - باستانی پاریزی
[2] - ص 44 - تلاش آزادی - باستانی پاریزی در مورد فخرالدّوله: فخرالدّوله دختر شاه و زن مجدالدّوله، خانمیلایق و شایسته بود.چهرهای دلپسند و چشمانی جذاب داشت. ادیب و شاعر و خوش خط و نقاشیدوست و در واقع تمام عیار بود. فخرالدّوله در جوانی به مرض سل در گذشت و مدفنش در حضرت معصومه(ع) است.
3 - آینه عیبنما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 279