«ناصرالدّین شاه آدمی بود خیلی پاکدل و بیاندازه صورت پرست. از زنهای خوشگل فقط به تماشای آنها قانع بود و بیاندازه حسود بود. در مسألهی زن به درجهای که در مجالس و در تئاتر اگر یک زن خوشگلی را میدید و از او خوشش میآمد اگر یکی از ملتزمین هم نگاه میکرد به آن زن خیلی بدش میآمد.»[1]
«السّلطان ناصرالدین شاه بن السّلطان محمد شاه بن الولی عهدالاعظم عبّاسمیرزا بن فتح علی شاه بن حسینقلی خان الشّهیر به جهانسوز شاه بن السّلطان محمّد حسن خان بن الامیر فتح علی خان بن الامیر شاهقلی خان بن محمّد ولیخان بن مهدی خان بن محمّد قلی آقای قاجار از طایفهی اشاقه باش از تیرهی قوانلو.»[2]
«یکشنبه 17 شعبان 1305 ه.ق. ...چهار به غروب مانده منزل ایلچی روس وعده داشتم. آن جا رفتم. دو ساعت آن جا بودم. خیلی صحبت شد. من جملهی محرمانه از او پرسیدم. حقیقتاً این ترکمنها را که در استرآباد تنبیه کردهاند و جمعی را کشته و برخی را مجروح و اسیر کرده و اموال ایشان را غارت کردند به ایران یاغی بودند؟ قسم خورد که تمام ایلها مطیع و منقاد دولت ایران بودند. شما رعیّت خودتان را خراب و چپو میکنید و در این کار هم خوشحال هستید. خیلی اسباب حیّرت من شد. معلوم است وقتی که آقا وجیه سیفالملک حاکم میشود و میرزا عبدالله خان برادر دو زن شاه سردار قشون میشود که روی هم رفته حاکم و سردار را همه میشناسند، البّته این طور میشود. خدا شاه را حفظ کند. عصر شاه باغ شاه تشریف بردند. من هم منزل ایلچیخانه آمدم.
چهارشنبه 11 رمضان 1305 ه.ق. صبح درخانه رفتم. شاه در نارنجستان ناهار میل فرمودند. قدری درس خواندند. من خانه آمدم. عصر شاه باغ اسب دوانی تشریف بردند، شنیدم حرم هم رفته بودند. خر دَوانی کردند. من شب افطار پارک امینالدّوله بودم بعد خانه آمدم.
چهارشنبه 22 صفر1310 ه.ق. در ششم صفر که عید مولود همایون بود. هر چند نظامالملک که وزیر تهران شده فرستاده بودند که مردم شهر را چراغان کنند. احدی اعتنا نکرده بود، بلکه بد هم گفته بودند.»[3]
«ناهار شاه در وقت ظهر داده میشود و پیشخدمتان خاصّه با کمال ملایمت و سکوت قابهای غذاهای لذیذ که قریب بر پنجاه بودند بر سر سفره میگذاشتند و پس از اتمام صرف ناهار هنگامی که شاه با آفتابه لگن طلا دهان و دست مبارکشان را میشستند باقیماندهی ناهار به شاهزادگان و بعد عمله جات و آخرالامر به فرّاشان میرسید که احتمالاً چیزی ته بشقاب نخواهد بود.»[4]
[1] - ص 269 - ایران دیروز یا خاطرات پرنس ارفع- ارفعالدّوله
[2] - ص 31- سفرنامهی فرهادمیرزا معتمدالدّوله- به اهتمام اسماعیل نواب صفا
[3] روزنامهی خاطرات- محمّدحسنخان اعتمادالدّوله
[4] تاریخ اجتماعی ایران در عهد قاجاریه- اثر جیمز ویلس- ترجمه جمشید دو دانگه و مهرداد نیکنام
5 - آینه عیبنما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 305