«مرگ مظفّرالدّین شاه در ساعت شش شب چهارشنبه 24 شهر ذیقعده 1324 اتّفاق افتاد. در همان شب مراسم غسل و کفن انجام و نماز بر او گزارده شد. پس از انجام آداب و رسوم محمّد علی شاه (در این مواقع محمّد علی میرزا به عنوان محمّد علی شاه بر تخت سلطنت جلوس کرده بود) به وزیران چنین گفتند من میل دارم که این تکالیف مهم را از گردن من برداشته و جنازهی خسرو مغفور را همچنانکه در خاتمهی عمر وصیت فرمودهاند به کربلای معلّی روانه کنند و طوری در این باب اقدام شود که تا اوایل محرّم منتخبین این خدمت از این جا حرکت کرده و به زودی جسد مبارک را در آستان مقدّس آقای خودش حضرت سیّدالشهدا ارواحالعالمین در خاک سپارند. بامداد هیأتی از علما و شاهزادگان و وزیران قاجاریه برای تشیع، در دربار حاضر شده جنازه را به تکیهی دولت حمل کردند. در همان تکیه از روز پنجشنبه 25 تا سه روز محفل سوگواری و مجلس ترحیم و ختم قرآن بر پا بود. روحانیون و ارکان مملکت در این سه روزه دسته دسته به تسلیت شاه آمدند و در روز نخستین که روحانیون و وزیران برای تقدیم تعزیت به حضور شاه بار یافته بودند شاه حاضران را مخاطب قرار داده و گفت واقعاً پدر رئوف و مهربانی از دست من و تمام ملّت ایران بیرون رفت.»[1]
[1] - پاورقی ص 142 – محمدعلیشاه و مشروطیت - ناصر نجمی 1377
2 - آینه عیبنما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 343