«ناصرالدّین شاه، تاجالملوک ملقّبه به امّالخاقان دختر امیرکبیر را در سال 1284 ه.ق. به ازدواج مظفّرالدّینمیرزا درآورد تا بلکه خون امیرکبیر در رگ پادشاه آینده احساس شود؛ ولی افسوس که این گونه نشد و شوهر و فرزند بر خلاف امیر متمایل به اجانب بودند و به منافع ملیّ ایران توجهی نشان ندادند و چون مظفّرالدّینمیرزا با همسرش توافق نداشتند در ماه صفر 1293 به دستور شاه او را طلاق داد و به غیر از او زنان دیگری هم اختیار کرد. در مورد این که علّت عدم تفاهم چه بوده است دیدگاههای متفاوتی وجود دارد، ولی علّت اصلی را ناشی از رفتار بیمارگونهی ولیعهد دانستهاند که به همسر خود بیتوجّه بوده و زمینه را برای بیتوجّهی امّالخاقان فراهم کرده بود. نسبت به بیزاری او تا حد مسیر غیر متعارف نیز روایت کردهاند، ولی از دیدگاه دیگر نیز این گونه نقل شده است که اوّلین همسر مظفّرالدّین شاه امّالخاقان دختر امیرکبیر یعنی دختر عمّه مظفّرالدّینشاه بود، روابط آنان از ابتدا تیره بود. ولادت محمّد علی میرزا و سپس شکوهالدّولهی ملک خانم نیز این روابط را بهبود نبخشید. حتّی در دوران سلطنت ناصرالدین شاه نیز وصف تیرگی مناسبات زن و شوهر در محافل درباری پیچیده و به گوش کلنل کاساکوفسکی فرماندهی بریگاد قزّاق رسیده بود. امّالخاقان در به روی خود بسته و چندین سال پس از ازدواج حتّی مظفّرالدّین میرزا را نیز به فرّاش و حرم راه نمیداد. گفتهاند که علّت این بیزاری امّ خاقان از شوهرش گذشته از این که او مظفّرالدّین میرزا را فرزند قاتل پدر خود میدانست. فرزند ناصرالدین شاه خلقیات غیر طبیعی و آداب زندگی خاصِ مظفّرالدّین میرزا و معاشرتهای او با مردان زن صفت بود که خبرش به گوش شاهزاده خانم رسیده و موجبات رنجش و نفرتش را فراهم آورده بود. امّ خاقان تصویر نقّاشی شدهی بزرگی از مرحوم پدرش میرزا تقی خان را در اتاق پنج دری خانهی خود در تبریز نصب کرده بود و هر زمان وارد اتاق میشد در برابر آن سر تعظیم فرود میآورد. او از دیدن دایی خود که پدر شوهرش نیز بود یعنی ناصرالدین شاه امتناع میورزید و از ملاقات اجتناب داشت.»[1]
[1] - ص 79 - آخرین محبوبهی احمدشاه قاجار - خسرو معتضد 1385
2 - آینه عیبنما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 347