پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

مسافرت های مظفرالدین شاه

مسافرت‌های مظفرالدّین شاه

مظفّرالدّین‌ شاه در مدّت ده سال و اندی سلطنت چون پدر تاجدار خود سه مسافرت به فرنگ کرد. می‌خواست حداقل در این زمینه از پدر خود عقب نیفتاده باشد. چون زمان رقابت گستردگی حرمسرا به تقلید از او هم مناسب نبود و یا تواناییش را نداشت در نتیجه مسافرت به فرنگ بهترین گزینه بود؛ ولی جهت تأمین هزینه‌ی این مسافرت‌ها همواره دچار مشکل بود. وی با راه و روش‌های غیر مشروع این مشکلات را با کمک اطرافیان بسیار وطن دوست خود حداقل از نظر مطامع شخصی خود حل کرد و کاری به نتایج ذلّت‌بار آن در کشور نداشت و با اراده‌ای استوار مانند پدر به اجانب امتیازات دیگریّ چون نفت و بانک و غیره داد و در کنار آن‌ها با اخذ وام‌ها و قرض‌های کمرشکن و یا گرو گذاشتن گمرکات کشور پول‌هایی را به دست آورد تا در مسیر فرنگ و ولخرجی‌های آن مبادا دچار مضیقه گردد. به همین دلایل نتایج مسافرت‌های مظفّرالدّین ‌شاه نسبت به پدرش به مراتب زیان‌ بارتر بود. او ملیجکی نداشت که همراه خود به فرنگ ببرد؛ ولی مشابه آن بسیار وجود داشتند و همچنین خودش نیز دست کمی‌ از آن‌ها نداشت و در این مسافرت‌ها دسته‌ گل‌هایی به آب می‌دهد که انسان در حیرت می‌ماند که چگونه این کودک بزرگسال با این اعمال موجب سرشکستگی و رسوایی فراوان می‌شود؛ زیرا مظفّرالدّین ‌شاه اگرچه طنز و بذله نمی‌گفت؛ ولی وجودش سرا پا طنز و مسخره بود. سبیلِ کلفت، خُلق کودک ‌منش، عقاید خرافی عجیب، قلب رئوف و بالاخره ضعف مزاج او را مسخره ساخته بود. در باره‌ی کار‌های کودکانه‌اش حکایت‌ها بسیار گفته‌اند. از آن جمله می‌گویند که در سفر‌های فرنگ صندوق صندوق اسباب ‌بازی و دیگر اسباب‌های مبتذل و بی ‌مصرف می‌خرید و نتیجه آن شد که قرض‌های زیانبار در مقابل عواید گمرکی و طُرق و شوارع به بیگانگان به وجود آمد. می‌گویند: «در یکی از سه سفر خود به رئیس بلدّیه‌ی پاریس گفته بود که هرگز تصّور نمی‌کردم بچّه‌های پاریس از کودکی مثل بلبل فرانسه بلد باشند. در تهران فقط چند تن از اعضا وزارت خارجه و چند گمرکچی فرانسه بلدند و گلیم خود را از آب بیرون می‌کشند. یا این که روز سوم اقامت در پاریس به سفیر خود دستور می‌دهد که با رئیس بلدّیه تماس بگیرد و ضمن ابلاغ قدردانی بگوید که چراغانی بس است. رئیس بلدّیه حیرت ‌زده می‌شود از این که چراغانی در کار نبوده است. معلوم می‌شود. شاه قاجار روشن شدن چراغی الکتریک خیابان‌های پاریس را در شب به حساب چراغانی برای ورود خود به پاریس گذاشته بوده است. یک بار در اروپا به تماشای اپرایی می‌رود. از او می‌پرسند که از کدام قسمت اپرا بیشتر خوشش آمده است؟ در جواب می‌گوید اوّل! بعد معلوم می‌شود که اعلیحضرت از قسمت خارج از برنامه ارکستر یعنی آن وقت که ویلون‌ها را کوک می‌کرده‌اند لذّت برده است.»[1]

محمود طلوعی با دلی پر درد در باره این مسافرت‌ها می‌نویسد: «مظفّرالدّین ‌شاه پس از سلطنت به اغوای اطرافیانی چون حکیم‌الممالک و امین‌السّلطان به دلایل سیاستی و سیاحتی با استقراض وام از روسیه با شرایطی که هیچ احمقی آن را نمی‌پذیرفت مقدّمات سفر را فراهم کرد و از طرف دیگر زوال هرچه بیشتر این مملکت فقیر که دیگر چیزی در خزانه برایش نماده بود را سرعت بخشیدند و ای‌ کاش که این سفر حتّی به مقدار ناچیز به نفع منافع ملّی ایران تمام می‌شد و چنان‌ که حاج سیّاح (حاج محمّد علی محلاّتی) روایت می‌کند که بیست و هفتم ذیحجّه 1317 (هفدهم حمل 1278 شمسی) شاه با همسفرانی از تهران به اسم اصلاح مزاج به فرنگستان حرکت کرد. کسی از ملّت بد‌بخت ایران نگفت اصلاح این مزاج بیست و چهار کرور خرج نمی‌خواهد. (از قراری که شهرت یافته از مبلغ مذکور صدر اعظم یک کرور میرزا نصرالله ‌خان مشیرالدّوله و دو کرور هم سایر درباریان به حسب مراتب تقسیم کردند و مبلغ معتنابهی هم صدر اعظم به منتقذّین داد که صدا در نیاورند) با صد هزار تومان می‌شد چندین نفر طبیب درجه اوّل را به ایران آورد. بعلاوه،‌ به مزاج شاه چه شده و این مزاج چه قدر قیمت دارد که یک مملکت فدای آن بشود؟ دسته‌ی رسوا کنندگان ایران از راه روسیه عازم فرنگستان شدند و در هر مملکت و در هر پایتخت از آثار نادانی و حرکات رذیلانه‌ی خود فضاحتی برای ایران به یادگار گذاشتند. بعضی ساده‌ لوحانه گمان کردند که این شاه بی‌ رأی و بی‌ هوش با این قرض گران وقتی از سفر فرنگستان برمی‌گردد عدل و قانون مجری و علم رواج خواهد یافت؛ لکن آن پول‌ها در فرنگستان به مصرف بازیگر خانه‌ها و تماشا خانه‌ها و... رسید و بعضی اسباب از قبیل عروسک و غیره ‌آورده شد و در ضمن برای این که در صبحانه و ناهار شاه کره‌ی تازه و مخصوصی به مصرف برسد چندین ماده گاو از خارجه با چند هزار تومان وارد تهران کردند و برای حفظ گاو و کره زدن، یک فرنگی را با اهل خانه‌اش آوردند و ماهی هزار تومان برای خرج و کرایه‌ی خانه او تعیین کردند.»[2] با این اوصاف دیگر چه انتظار و امید به ترقّی و رشد در مورد ایران باید داشت و مسافرت‌های سه‌گانه‌ی مظفّرالدّین ‌شاه به ترتیب ذیل می‌باشد:

«نخست در اواخر سال 1317 که در آن سفر سوء قصدی هم به او شد؛ ولی کارگر نگشت. برای این سفر 5/22 میلیون روبل معادل دو میلیون و چهارصد هزار لیره از روسیه قرض گرفت. سفر دوم در سال 1320 بود که شش ماه و بیست روز به طول انجامید و برای مخارج آن ده میلیون روبل با سودی صدی چهار از روسیه قرض گرفته شد. سفر سوم در سال 1323 که شهرت داد که به قصد زیارت حضرت رضا می‌رود و خود به اروپا رفت و از این رو در نظر عامّه تأثیر بد گذارد و بسیاری از بازرگانان در حضرت عبدالعظیم متحصّن شدند و پنج روز بازارها بسته بود. این مسافرت‌ها همه به عنوان معالجه بود؛ ولی در حقیقت اطرافیان شاه می‌خواستند گردش کنند و استفاده ببرند و شاه بیچاره در این میان آلتی بیش نبود.»[3]



[1] - پاورقی ص 120 - حاجی واشنگتن - اسکندر دلدم - چاپ سوم1370

[2] - ص 669 - جلد دوم - هفت پادشاه - محمود طلوعی 1377

[3] - ص 433 - چهل سال تاریخ ایران - جلد دوم - با تعلیقات حسین محبوبی

4 - آینه عیب‌نما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلال‌پور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 352

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد