پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

دوران ولیعهدی محمَد علی شاه

دوران ولیعهدی محمّد علی ‌شاه

 

«مظفّرالدّین ‌شاه در تاریخ 1313 منصب ولایتعهدی را به پسر ارشد خود محمّد علی ‌میرزا می‌دهد و او نیز طبق رسم و آیین قارجاریه در تبریز زندگی می‌کرد و بنا به روایات ذکر شده به جای تجربه در سیاست و ناپسندی اکثر اوقات خود را در راه‌های خلاف و نامشروع و جمع‌آوری اموال مشغول بوده و با خط مشی دولت روسیه که به طرق مادی و معنوی برای او ترسیم کرده بود روزگار را سپری می‌کرد. زمانی بیماری مظفّرالدّین‌ شاه شدّت یافت محمّد علی ‌میرزا برای جانشینی عازم تهران می‌شود. از ناظم‌الاسلام کرمانی در باره‌ی دوران ولیعهدی او روایت شده است که از مجالست اخیار و ابرار منصرف و از تکمیل علوم و کمالات منحرف، با اشخاص رذل جلیس، با ناکسان انیس، مردمان پست و شریر و اوباش و الواط را طرف وثوق و اعتماد خویش قرار داد و به کار‌های زشت عادی شد. مثلاً از سرباز دو قران و سه قران می‌گرفت و او را از سر خدمت مرخّص خانه می‌کرد. مقرّب‌ترین نوکرهایش کسی بود که چیزی به او عایدی داشت. گندم و جو را در اوّل خرمن احتکار و انبار می‌کرد و در آخر کار به قیمت گران می‌فروخت. اکثر شب‌ها با چند نفر از مخصوصان خود سوار شده، می‌رفتند به خارج شهر تبریز برای شکار رعیّت بیچاره. اگر جنس و پولی همراه داشتند، می‌گرفتند و الاغ او را گرفته می‌فرستادند به دهات خود که در آن جا به فروش می‌رسید. بعضی اوقات که خواصّ او می‌خواستند او را خرسند کنند تقسیم او را از غنیمت بیشتر می‌دادند. مسجّلاً به واسطه‌ی مجالست با این گونه اشخاص رذل و پست ‌فطرت این شاهزاده را به قتل و نهب اموال و رشوه عادت داده، بعضی اشخاص هم در ضمن پیدا شدند و او را به جادو معتقد کردند و اعتقاد غریبی برای اعمال سحر و جادو به هم رسانده بود. در واقعه‌ی مخالفت با مجلس (1286 ه.ش.) تمام اعتماد و وثوقش به مکانی بود که چند نفر مسلمان و یهودی در آن جا مشغول جادو بودند و نیز در وقتی که به تبریز و قزوین قشون می‌فرستادند بعضی طلسم‌ها و خاک مرده که معمول این اشخاص موهوم‌ پرست است به سردارهای خود می‌داد که در فلان طرف قشون مشروطه‌ خواه در زمین چال کنید و فلان خاک را در فلان زمین به طرف دشمن بپاشید که شکست بخورد.»[1]



[1] - ص 510 - قصّه‌های قاجار - خسرو معتضد 1384

2-آینه عیب‌نما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلال‌پور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 372

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد