پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

عقاید خرافاتی ملک جهان خانم

عقاید خرافی ملک‌ جهان ‌خانم

 

ملک‌ جهان ‌خانم همسر محمّد علی ‌شاه را همانند بسیاری از زنان که در پشت پرده‌ی امور مملکتی نقش اساسی داشته‌اند، باید شمرد. البّته هر یک از این زنان راه و روش مخصوص به خود را اعمال کرده‌اند؛ ولی این زن با تفکّرات خرافاتی خود که باید او را یک بیمار روانی دانست، در خلع پادشاه از سلطنت سهمی‌ مهم را به خود اختصاص داده است. از بین نظرات ارائه شده در باره‌ی وی به چند مورد اشاره می‌گردد که آن‌ها را باید مشتی از خروار دانست.

ـــ «محمّد علی ‌شاه بر خلاف اجداد و نیاکان خود تنها یک زن داشت که ملک جهان ‌خانم دختر نایب‌السّلطنه، کامران ‌میرزا بود. ولیعهد پیش از او مادر اعتضادالسّلطنه را در حباله‌ی نکاح خود داشت؛ امّا پس از ازدواج با ملک ‌جهان ‌خانم او را ترک کرد. شاه بی‌اندازه مطیع همسرش بود. ملک‌ جهان ‌خانم بسیار با عصمت و برخلاف زنانی همچون افتخارالسّلطنه و تاج‌السّلطنه، عمّه‌ خانم‌های بوالهوس و عیّاش خود بود. از نظر ظاهری زنی چاق، قد کوتاه و ابروانی پُر پشت و مشکی که بالای بینی، روی پیشانی به هم چسبیده و خالی بزرگ نیز پشت لبش بود. دارای چهره‌ای فربه و گوشتالو و چشمانی درشت با پوست گندمگون و غبغب بزرگ و گردن فربه، رخسار او را تکمیل می‌کرد.

او شوهر خود را می‌پرستید و به او بسیار وفادار بود، امّا به سحر و جادو اعتقاد داشت و این خصیصه را از پدرش نایب‌السّلطنه به ارث برده بود. وی هر سال مبالغ گزافی به رمّال و طالع‌ بین و جادوگر و طلسم ‌ساز می‌داد که دنیا را به کام او و شوهرش کنند و زبان دشمنان را ببندند و گره‌های بسته‌ی زندگی خانوادگی او را بگشایند. ملک‌ جهان ‌خانم خیلی نگران جان شوهرش بود. پس از واقعه‌ی بمب انداختن در روز 18 اسفند 1286 ه.ش. و پا فشاری مجلس برای آزاد کردن متّهمان دست‌گیر شده بیشتر ترسید و از آن پس مجلس و ملّت را دشمن جان و شوهر و خانواده‌اش می‌دانست. صبح‌ها اعلیحضرت را از حلقه‌ی یاسین رد می‌کرد. داده بود رمّالان و دعا نویسان و طلسم‌ نگاران بیست و شش نوع دعا و حفاظ و ورد و نقش طلسم و حرز جواد (نگهبانی بخشنده) نوشته و کشیده بودند. آن را در پارچه‌ای بسته و به صورت بازوبند به عنوان حرز جواد به بازوی شوهرش می‌بست و پس از چند جور دعا خواندن و فوت‌کردن به وی اجازه می‌داد از اندرون به بیرون برود. وی گاهی دستور می‌داد اسامی ‌همه‌ی افراد سرشناس قاجاری و غیر قاجاری از جمله ظلّ‌السّلطان، پسرش جلال‌الدّوله، علاء‌الدّوله، طباطبایی، بهبهانی و دیگران را روی ده‌ها تخم مرغ بنویسند و تخم مرغ خوانی و تخم مرغ شکنی می‌کرد تا به خیال خود دارنده‌ی چشم شور را پیدا کند. به حسین پاشا خان، امیربهادر جنگ کشیکچی‌ باشی دربار اعتقاد راسخ داشت. در روزهای پیش از کودتا با پول کلانی که در اختیارش بود شمار فراوانی از رمّالان و دعا نویسان و طلسم‌ نگاران را به امیریه فراخواند. به دستور آنان به تعداد وکلای مجلس گوسفند آورده آن‌ها را یکی یکی ذبح کرده و دنبه‌هایشان را آتش زده بودند و هر دنبه را به نام یکی از وکلای مجلس می‌خواندند. مانند تقی‌زاده، سیّد نصرالله اخوی و دیگران و پس از کودتای روز دوم تیر 1278 و بمباران مجلس و ویران کردن عمارت بهارستان، هم او بود که به وسیله‌ی پشتیبانانی که داشت به همه‌ی استخاره‌های محمّد علی ‌شاه شوهرش، در باب گرفتن و کشتن مشروطه ‌خواهان جواب مساعد می‌داد و به کسانی که جواب استخاره‌های شاه را می‌دادند و شاه به آنان اعتقاد داشت پول می‌رسانید که به استخاره‌های اعلیحضرت پاسخ بله بدهند. کشتن ملک‌المتکلّمین و صور اسرافیل و سیّد جمال اصفهانی پس از پاسخ آری این استخاره‌ها انجام شد. شاه به همسرش اعتماد و اعتقاد فراوان داشت و علیا حضرت نیز نود و پنج در صد موفّقیّت‌های قزّاق‌ها و سیلاخوری‌ها را در قلع و قمع مشروطه‌خواهان از اقدامات ساحرانه‌ی خود می‌انگاشت و نه توپخانه‌ی قزّاق‌خانه و عملیّات کلنل لیاخوف.  ملک‌ جهان ‌خانم و پدرش از روی علاقه به شاه خواهان قتل عام همه‌ی وکلای مجلس بودند و از آن روز به بعد یعنی از روز کودتا ملکه در بسیاری از موارد دستورها و فرمان‌های شاه را که رأی مسالمت و کوتاه آمدن می‌داد؛ لغو و ابطال می‌کرد.»[1]

ـــ «محمّدعلی‌شاه مثل موم در دست ملکه نرم بود. پادشاه مخلوع ایران به عکس پدر و اجدادش تنها یک زن دائمی‌گرفته بود که دختر نایب‌السّلطنه کامران ‌میرزا (دختر عمویش) بود. شاه قبلاً زن دیگری داشت، ولی موقعی که با این شاهزاده ‌خانم اصیل قاجار وصلت کرد زن اوّلش را طلاق داد. ملکه نفوذ عجیبی در مزاج شاه داشت. یعنی محمّد علی ‌شاه بالمرّه مطیع او بود. این زن بر خلاف دیگر زنان طایفه‌ی قاجار خیلی با عصمت و عفیف بود؛ ولی از آن طرف مثل غالب زن‌ها علاقه‌ی شدیدی به شوهرش داشت و می‌خواست که وی را همیشه سوار بر مرکب جلال و جبروت ببیند و عیب بزرگتری داشت و آن این بود که مثل پدرش نایب‌السّلطنه به سحر و جادو و خرافات معتقد بود و تمام کار‌ها و نقشه‌های مهمّش را به کمک سحر و جادو انجام می‌داد. با این که خیلی خسیس بود همه ساله مبالغی به یهودی‌ها و منجّم‌ها می‌داد که زبان دشمن را ببندند و کار بسته‌ی او را بگشایند. محمّد علی ‌شاه هرچه زنش می‌خواست به او می‌داد و کامران ‌میرزا نیز چیزی از دخترش مضایقه نداشت. دو ماه پیش از انهدام مجلس ملکه شروع به سحر و جادو برای پیشرفت کار شوهرش کرد. در عرض این مدّت همه روزه جمعی از جادوگران یهودی تهران در کاخ نایب‌السّلطنه جمع می‌شدند و در آن جا مشغول خواندن اوراد و انجام تشریفات مخصوص برای انهدام مجلس بودند. از جمله کار‌های این جادوگران که تحت نظارت دقیق ملکه صورت می‌گرفت. این بود که روزی به عدّه‌ی وکلای مجلس گوسفند به کاخ آوردند و دنبه‌های آن‌ها را آتش زدند و به نایب‌السّلطنه و دخترش اطمینان دادند که همه‌ی وکلا کشته و نابود خواهند شد. موقعی که کودتا موفّق شد و شاه به مقصود خود که بر انداختن مجلس بود نایل گردید بر ابهّت و احترام ملکه خیلی افزوده شد و از آن تاریخ به بعد این زن عملاً شریک اقتدارات سلطنت گردید به حدّی که در بعضی از موارد فرامین و احکام شاه را لغو و ابطال می‌کرد. به علاوه با مخالفان مجلس از قبیل امیر بهادر جنگ، مشیرالسّلطنه و شیخ فضل‌الله نوری اتّحاد سیاسی داشت و آن‌ها هم سر از فرمان وی نمی‌پیچیدند. برای اثبات قدرت و نفوذ ملکه، ذکر همین نکته بس که محمّد علی ‌شاه چند روز پس از انجام کودتا اعلان استقرار مجدّد مشروطیت را منتشر کرد؛ ولی ملکه به محض این که از موضوع با خبر شد گماشته‌های خود را مأمور کرد تا تمام آن اعلانات را جمع و پاره کنند و خود شاه را نیز سرانجام از فکر اعاده‌ی قانون منصرف کرد.»[2]

ــ ناصر نجمی‌در باره‌ی او می‌نویسد: «محمّد علی ‌شاه به مقیاس وسیعی تحت تأثیر القائات و خواسته‌ها و خود‌خواهی‌های همسرش بود و از وی حساب می‌برد. می‌نویسند وقتی که محمّد علی ‌شاه به روسیه تبعید گردید و ملکه ‌جهان همسرش نیز با او بود و بعد به عثمانی فرار کرد روزی نماینده‌ای از سفارت ایران پیش او رفت تا به نام سفیر کبیر از بعضی کار‌های نا خوش‌ آیند ملکه (من‌ جمله به کار انداختن تاکسی‌های کرایه‌ای در شهر استانبول و استنکاف از پرداخت عوارض آن به شهرداری) که مغایر شأن خاندان سلطنتی بود و به نام نیک ایرانیان مقیم عثمانی لطمه وارد می‌کرد، پیش شاه شکایت کند. محمّد علی ‌شاه که حقیقتاً برای لحظه‌ای از کار‌های بی‌رویّه‌ی زنش عصبانی شده و زمام اختیار از کَفَش به در رفته بود این بار عقده‌های درونی خود را به طور آشکار بیرون ریخت و به ممقانی که حامل پیغام سفارت بوده گفت: چه کنم. باعث تمام بد‌بختی‌های گذشته‌ی من از این زن است و اعمال اوست که مرا به این روز سیاه نشانده است.»[3]

ــ خسرو معتضد در باره‌ی آخرین روزهای زندگی این بانو به نقل از روزنامه‌ی ستاره به نقل از دکتر حسین فاطمی نوشته است: « ساعت چهار صبح جمعه 22 آبان 1326 مادر مرحوم احمد شاه، دختر مرحوم کامران ‌میرزای نایب‌السّلطنه فرزند ناصرالدین شاه در ناحیه‌ی سنّت‌ کلو در حومه‌ی پاریس از دنیا رفت. ملکه‌ی اسبق ایران به نام ملکه‌ جهان خوانده می‌شد و دومین زنی است که به همسری محمّد علی ‌شاه قاجار درآمد. ملکه جهان دارای 6 فرزند چهار پسر و دو دختر بود که دو پسر او مرحوم احمد شاه و مرحوم محمّد حسن ‌میرزا پیش از او در پاریس و دومی ‌در لندن بدرود زندگی گفتند. دو پسر دیگر، سلطان محمود میرزا و سلطان مجید میرزا که هر دو در موقع مرگ مادرشان در بالین او به سر می‌بردند. دخترهای او یکی همسر پسر شعاع‌السّلطنه و دومی ‌عروس سالارالدّوله است. مادر مرحوم احمد شاه قریب سه ربع قرن حوادث تاریخی ایران را دیده و مصائب بی‌شمار را پشت سر گذاشته بود. روزهای خلع محمّد علی ‌شاه و تبعید او به خاک روسیه انقراض خاندان قاجاریه، مرگ محمّد علی ‌شاه و سپس درگذشت احمد شاه و محمّد حسن ‌میرزا از حوادث بزرگی است که او در هفتاد سال عمر خویش ناظر آن بوده است. جنازه‌ی آن مرحومه را به طور موقّت در پاریس به خاک می‌سپارند تا در فرصت مقتضی آن را به کربلا به مقبره‌ای که مرحوم مظفّرالدّین‌ شاه و محمّد علی ‌شاه و احمد شاه در آن جا مدفون هستند انتقال خواهند داد و در مراسم عزاداری فقط افراد فامیل قاجار به طور خصوصی شرکت داشتند. بدین ترتیب پرونده‌ی او در گوشه‌ای از دنیا بسته شد. روزی که به دنیا آمد دربار ناصرالدّین‌ شاه و بقای جلال و جبروت کیانی می‌رقصیدند. در آن دقایقی که از دنیا رفت. جز چند چشم که بر بستر مرگ او دوخته شده بود کسی را در بالین خود نیافت.»[4]



[1] - خلاصه‌ی صص 625 تا 628 - آخرین محبوبه‌ی احمدشاه قاجار - خسرو معتضد

[2] - ص 152 - قتل اتابک - دکتر محمّدجواد شیخ‌الاسلامی

[3] - ص 31 - محمّدعلی‌شاه و مشروطیت - ناصر نجمی ‌1377

[4] خلاصه‌ی صص 793 تا 798- قتل اتابک - دکتر محمّدجواد شیخ‌الاسلامی

5- آینه عیب‌نما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلال‌پور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 400

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد