محمّد علی شاه با آن همه نخوت و حرص و آزمندی سرانجام در غربت و تبعید زندگی را بدرود گفت و از او چهار فرزند پسر به نامهای احمد میرزا، محمّد حسن میرزا، سلطان محمّد میرزا و عبدالمجید میرزا و دو دختر به نامهای قدسیه خانم و کامران دخت از او باقی ماندند و در زمان فوت نحوهی غسل و کفن وی بدین گونه بوده است که عین عبارات طعنه آمیز روزنامهی حبلالمتین در مرگ شاه چنین است:
«از قراری که آدمهای خودشان در یک محلّی تعریف میکردند در سان ریبو سدر و کافور هم برایش پیدا نشده بود. فقط روی تخته گذاشته با صابون عطری غسل دادند؛ غسّال کی بود؟ یونس خان آبدار و یک نفر هم اسماعیل طوپالی نام که ترک استانبولی است (خزانه چی اعلیحضرت مرحوم قدر قدرت بوده) مختارالدّوله که در موقع ولیعهدی محمّد علی میرزا بنانالسّلطنه میدانستندش برای اعلیحضرت مرده، تلقّین میخواند. دکتر یروزالسکی» پنبه میگذاشت، روسی خان کفن میدوخت، دیگری دعای روسی را میخواند. بقیّهی یتیمها گریه و زاری میکردند. اشک از چشم مختارالدّوله میریخت. موقعی که جنازهی او را از خانه به کلّیسا میبردند روسی خان در یک طرف و مختارالدّوله در یک طرف جنازه حرکت میکردند. اعلیحضرت احمد شاه هم جلو جنازه و پسر دیگر سلطان محمود در عقب جنازه میرفتند. تابوت را با گل مزیّن کرده بودند.»[1]
[1] - ص 199 - داستان آزادی - باستانی پاریزی
2- آینه عیبنما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 396