واژه کلمهی قجر از اواسط قرن دهم هجری در تاریخ ایران مشاهده میشود و با اصطلاحات سرِ قجری (نوعی آرایش موهای زنانه) و رقص قجری و غیره بر میخوریم ولی با ظهور و اقتدار آقامحمّدخان است که به دنبال اصل و نسب و ریشهدار بودن خود در تاریخ میگردند. همچنین در مورد چگونگی ورود آنها به ایران نظرات گوناگونی ابراز شده است و هر کس به دلیل و توجیهی نظر خود را بیان کرده است که از چه نژادی میباشند، ولی پس از آن که در خدمت سلسلهی صفویه قرار گرفته و در انجام فعالیتهای سیاسی به خدمت مشغول شدند اکثر روایات به طور یکسان بیان شده و نمودار رشد و ترقّی آنها را نقل میکنند. مثلاً امینه پاکروان مینویسد: « قاجار یکی از طوایف بیشمار ترکمن بودند که در مسیر نخستین حملهی مغولها کشیده شدند و میان سوریه و ایران و قفقاز به سیر و حرکت درآمدند و شاخهای از آنها در سرزمین قفقاز ماندگار شدند. بعدها به سواحل گرگانرود کشیده شدند و چون مردانی جانسخت و حادثهجو بودند. شاهان صفوی از آنها بهرهبرداری فراوان کردند و ارج بسیار مینهادند. قاجاری کنارهی رود گرگان به دو شاخهی بالادست (یوخاری باش) و پاییندست (اشاقه باش) تقسیم میشدند[1] و واژهی نامهایشان چون قویونلو (از گوسفند) و دوّلو(از شتر) و جز آن ناشی از منشاء شبانی آنها میباشد و در میان آنها قانونهای خون و تبار و در نتیجه انتقامهای پایان ناپذیر وجود داشت و از زمانی که مورد عنایت شاه اسماعیل واقع شدند به آیین شیعه گرویدند و بعد به پادشاهان صفوی وفایی پیدا کردند و در هنگام هجوم افغانها به اصفهان فتحعلی خان رئیس طایفهی پایین دست قاجار هرچه میتوانست مرد جنگی از ایلهای هم پیمان و دوست فراهم آورد و شتابان به یاری پایتخت شتافت و احتمالاً از همان موقع به خیال ماجراجویی بزرگی افتاد و بعد که طهماسب میرزا سومین فرزند شاه سلطانحسین نگونبخت را که اغلب در رؤیاهای تجمّلی زنان حرمسرا بود قول دست اتّحاد به او داد و ارتشی به او سپرد و در عمل این خان قاجار بود که سلطنت میکرد و فرمان میراند و لشکر میآراست. سرانجام نادر افشار به وی مهلت نداد و در امامزاده کوچک و مقدّس خواجه ربیع در چند فرسنگی مشهد او را مقتول و به خاک سپرده شد و این دعویها به پسر ارشدش محمّدحسن خان که ریاست دستهی پایین ایل قاجار را داشت رسید و دعوی سلطنت را از پدر به ارث برد و نادر برای نابودی او بهایی گرانتر از گرانبهاترین یاقوتهای رهآورد دهلی معیّن کرده بود. هنگامی که شایع شد که نادر در اردوگاه خود به دست افسران به قتل رسیده است. محمّدحسن خان قاجار سریع سه ولایت ساحلی شمال را به اطاعت خود درآورد و با دوستان ترکمن خود به خراسان مرکز قدرت عادل شاه دستاندازی میکرد و در این گیر و دار پسر 8 ساله اسیر دشمن میشود. بعد از مرگ عادل شاه درگیری بین سه نفر محمّدحسن خان قاجار آزادخان افغان علیمردان رئیس ایل بختیاری و کریم خان زند بر سر زمامداری کشمکش داشت و سرانجام کریم خان پیروز شد و کریم خان نیز بعد از مرگ آخرین رقیب نسبت به فرزندان دشمن جوانمردی نشان داده و آنان را در استفاده املاک و تیولی که در دامغان داشتند آزاد گذاشته بود.»[2] و مرحوم سعید نفیسی در مورد این که قاجار از نژاد ترکان میباشند مینویسد: «در این مورد هیچ سند کتبی وجود ندارد و بنا به گفته و میل سرکردگان این طایفه بوده و افتخاری خود را از تیره پادشاهان مغول و نبیرهی چنگیز میدانند چون میخواستند خود را در کشورگشاییها و جهانگیریهای چنگیز شریک و سهیم تا بر اعتبارشان بیفزایند.»[3] و نعمت الله قاضی نیز شایعهی نژاد قاجار را که از مغولان میباشند کاملاً یک دروغ ساختگی میداند و مینویسد: «وقتی آقامحمّد خان قجر به سلطنت رسید خویشاوندان و بستگانش برای این که نسب خود را به یک خاندان سلطنتی پیوسته گردانند و تحقیر دشمنان و معاندان خویش را جوابگو آیند به جعل اخبار و تنطیم شجرهنامههای دروغین پرداختند و اعلام داشتند که قجر از دودمان چنگیزخان مغول است و برای این که سادهدلان را بفریبند نخست خود را به تیموریان و از این رهگذر به ایلخانان مغول منسوب ساختند و سرانجام خود را بازماندهی چنگیزخان معرّفی کردند و بانگ به افتخار برداشتند که ما از قرنها پیش شاه و شاهزاده بودهایم و حقّ تاریخی ما بوده است که به تشکیل یک سلسلهی سلطنتی بپردازیم و آن را در سلسلهای قاجار بنامیم امّا این کوتهبینی و احساس حقارت بی آن که طوایف قجر را سربلند گرداند سبب اشتباهات بزرگ تاریخی گردید که تا بدین روزگار نیز دامن کشیده است و هنوز هم بسیاری از تاریخ نویسان به اشتباه قاجاریه را بازماندگان مغولان میدانند.»[4] و امّا محمود طلوعی که شرح کاملی از منابع مختلف در بارهی اصل و نسب قاجار میآورد در مورد نسب آنها به ترکمن ها که بسیار رایج است انتساب قاجار به قوم ترکمن که در بسیاری از منابع دیده میشود. بنا بر آن چه گفته شد نادرست است زیرا ترکمنها از اقوام ترکان شرقی و قاجار از اعقاب ترکان غربی هستند به علاوه خصوصیّات نژادی ترکمنها نیزکه بیشتر به مغولان شباهت دارند با خصوصیّات نژادی قاجار که از ترکان غربی هستند متفاوت است.»[5]
[1] - ص 21 کتاب هزار فامیل - علی شعبانی مینویسد: .یوخاری باشها عبارت بودند از فامیلهای: دوّلو، سپانلو، کهنهلو، خزینهدارلو، کرلو، قیاقلو و اشاقهباشها عبارت بودند از فامیلهای: قوانلو، عزالدّینلو، شامبیاتیقراموسانلو، داشلو، زیادلو و... که به مرور زمان در دو نام دوّلو و قوانلو خلاصه شدند.
[2] - ص 48 - چهرهی حیلهگر تاریخ - امینهی پاکروان - ترجمهی جهانگیر افکاری
[3] - ص 13 - تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر – جلد اوّل - سعید نفیسی
[4] - ص 64 - ایل قاجار در پهنهی تاریخ ایران - نعمت الله قاضی (شکیب)
[5]
- هفت پادشاه - جلد اوّل - محمود طلوعی 1377
6- آینه عیبنما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلالپور، انتشارات گفتمان
اندیشه معاصر، 1394، ص 458