کریمخان بر خلاف نادرشاه هنگامی که بر رقبا غلبه یافت آرامش و آسایش مردم را در رأس برنامه خود قرار داد و همین تفکّر موجب ماندگاری و وجه تمایز وی با حاکمان دیگر در قلوب مردم شده است. او بر همین اساس در فکر انتخاب پایتخت و اسکان در جای ثابتی برآمد و شهر شیراز را به عنوان پایتخت خود انتخاب کرد و مدّت 14 سال پیگیر برنامههایش بود. در رابطه با این که چرا شهر شیراز را برگزیده دلیل موثّقی وجود ندارد. دکتر عبدالحسین نوایی علّت آن را ناشی از آب و هوای مطبوع دانسته، ولی دکتر رضا شعبانی علّت انتخاب را دور بودن از موطن قاجارها میداند و مینویسد: «کریمخان پس از نامرادیهای متعدّدی که در اصفهان پیدا کرد برای مدّتی در صدد آن برآمد که تهران را به پایتختی انتخاب کند. ناامنیهایی که از سوی مناطق شمالی کشور دوامِ قدرت نوپای زند را تهدید میکرد اقتضای آن را داشت که پایتخت در موقع و مکانی باشد که دفع حملات مکرّر قاجارها و عناصر متجاسری که از آن سوی مرزها به کشور نزدیک میشدند، آسانتر شود. بدین منظور پس از درهم شکستن مقاومت محمّدحسنخان قاجار در سال 1173ه.ق دستور داد بنایی به سبک بارگاه خسرو انوشیروان در مدائن در تهران بسازند و ایوان تخت مرمر را پدید آوردند. تاجگذاری نخستین خویش را هم در دیوانخانه قدیم شهر که در زمان شاه سلیمان صفوی بنا شده بود به عمل آورد و بسیاری از ارکان دولت را نیز که پیشترها در شیراز گرد آورده بود بدانجا منتقل نمود، امّا ظاهراً ملاحظات دیگری نیز در همان ایّام مدّ نظر قرار گرفت که از جمله آنها نزدیک بودن تهران به مساکن سنّتی ایل قاجار و خطرات دائمیای بود که همواره از سوی گروههای مختلف سرکش آن ایل برمیخاست. از این رو حکومت تهران را به غفورخان واگذار کرد و خود از راه اصفهان به شیراز رفت.»[1] مؤلّف رستمالتّواریخ نیز بدین نکته اشاره دارد که قبل از ورود کریم خان به شیراز صادقخان مأمور آماده سازی شهر برای پایتختی شده بود و صادقخان نیز برای بازسازی و تعمیر ابنیه و ترمیم بناها و سنگ فرش کردن خیابانها اقداماتی را انجام میدهد. وی در رابطه با فعالیّتهای دیگر صادقخان مینویسد: «پیش از ورود به شیراز حسبالامرش عالیجاه صادقخان بیگلربیگی به قدر ده دوازده هزار خانه به جهت عساکر و گرویها ساخته بود و قدغن فرمود که هر یک از عساکر که در خانههای اهل شیراز ساکن شدهاند یا به رضا و رغبت آن خانه را از صاحبش بخرند و یا اجاره و کرایه و گرو نمایند و یا از آن خانه بیرون روند. فیالفور امتثال امرش نمودند.»[2]
هنگامی که کریم خان به شیراز وارد شد هفت شبانه روز جشن و سرور برپا شد و بعد از استقرار علاوه بر اجرای سیاستهای داخلی خود به رفاه و آسایش مردم و زیباسازی شهر نیز توجّه کافی را مبذول داشت. او برای تأمین امنیت اقتصادی و انتظامی شهر قوانین معیّنی را به اجرا گذاشت و نسبت به روحیه و شادی مردم هم بیتفاوت نبود. یکی از اقدامات جالب او تعیین گروهی به عنوان ریکا بود که مأموریت نظافت و تمیزی شهر را به عهده داشتند. عبدالحسین نوایی در توصیف نخستین مأموران شهرداری مینویسد: «به نظر میآید که خان زند نظافت شهر را وظیفه خود مردم میدانست و متوّجه ساختن مردم را بدین امر وظیفه دولت، زیرا او در حدود سیصد نفر به اسم ریکا در استخدام داشت که تمام روز در کوچهها و بازارها راه میافتادند و مردم را یادآوری میشدند که بازارها و کوچهها را جارو بکشند و آب بپاشند و کوی و برزن را که گذرگاه خاص و عام و محل تردّد و استفاده عموم است پاک و پاک و پاکیزه نگهدارند. ظاهراً این جماعت کلاه و چوبدستی خاصی داشته و به اصطلاح «اونیفورمه» بودهاند. زیرا در تاریخ گلستانه به این نکته برمیخوریم که وقتی کریم خان بر مصطفیخان شاملو دست یافت بدو گفت تو لایق سرداری نیستی بلکه باید تو را در سلک ریکایان جا دهم. پس یکی از ریکایان حضور را پیش طلبیده امر فرمودند که کلاه خود را بر سر مصطفیخان بگذارد و چوب ریکایی را به دست او بدهد. قریب دو ساعت مصطفیخان در سلک ریکایان در حضور کریم خان چوب ریکایی در دست گرفته بود.»[3]
از آن جا که توجه به عمران و آبادانی نتیجه مستقیم آرامش و امنیت در جامعه میباشد کریم خان نیز علاوه بر توجه به امور کشوری اقدام به تأسیس و بازسازی ابنیه مختلف در شهر شیراز نمود. دکتر شعبانی خدمات عمرانی کریم خان را این چنین نام میبرد: «ترمیم حصار دفاعی شهر شیراز، ارگ کریمخانی، عمارت دیوانخانه، عمارت کلاه فرنگی، مسجد وکیل، مدرسه وکیل، بازار وکیل، حمام و آب انبار وکیل، انتقال آب رکنآباد به پایتخت، سنگ فرش کردن کوچههای پایتخت، ساختمان کاروانسرای وکیل، تجدید بنا و تعمیر مقبره دو شاعر نامدار ایران و جهان یعنی سعدی و حافظ، احداث ساختمان موصوف به هفت تنان و چهل تنان، نصب سنگ قبرهای شاه داعی الیالله و شاه شجاع و تعمیر بقعهی میرسیدعلی حمزه، ایجاد کارگاههای صنعتی متعدّد در شیراز، تعمیر و تقلیل دروازههای شیراز و ایجاد فضای درختکاری در مسیر درون شهری و بسیاری خدمات رفاهی دیگر را در شیراز به وکیل میتوان نسبت داد.»[4] همچنین محمدهاشم آصف نیز در توصیف خدمات وکیل در شیراز مینویسد: « از آن جمله حصاری حسبالامرش به دور شهر مذکور با سنگ و آهک از روی آب برآوردند و به قدر چهار زرع قطر دیوار و ده زرع ارتفاع دیوارش بود و فرمود خندقی عریض بسیار عمیق به دور آن حصار استوار حفر نمودند و خاک خندق را به موزونی بر لب خندق مذکور برآوردند. حسبالامرش یک درب مسجد جامع وسیع عالی با دریاچه مربع طولانی پرآب جاری و یک درب حمّام دلکش روح بخش متعالی و چهار بازار با چهار سوی رفیع و وسیع قبّه بسیار موزونِ خوش و سه کاروانسرای بسیار بزرگ دلکش و دو آب انبار حیاتبخش بسیار عالی و شترگلوهای متعدّده از برای آب از زمین پست بر زمین بلند برآوردند که بر دهنه آنها همه سنگ یک پارچه مرتفع قطور مدوّر مجوف نصب نموده و یک درب ارگ عالی بسیار خوب با خندق و یک درب دیوانخانه شاهپسند بسیار مرغوب با رونق و یک درب سرابوستان جانبخش دلگشا و در خارج ارگ چند درب خانهی شاهپسند دیگر از برای اولاد خود ساخته و مهیّا نمود و اصطبلی خدیوانه که به قدر هزار آخور سنگ تراشیده از درون و بیرون با طالار چهار دهنهی عالی که در میان عرصه بهاربند آن بنا نمودهاند و سه میدان مربع وسیع پر حجرات متّصل به هم و یک میدان مربع طولانی که از چهار طرفش حجرههای پاکیزه نیکو ساخته. در خارج از شهر شیراز یک درب کاروانسرا و یک درب حمّام متّصل به هم با یک آب انبار و یک باب تکیه با لطف و صفا در جوار مزار امامزاده واجبالتعظیم شاهمیر حمزه و یک باب عمارت عالی در حافظیه و یک باب عمارت عالی در مقبره هفت تن و یک باب عمارت عالی در مقبره چهل تن و یک باب عمارت عالی در مقبره شیخ سعدی و یک باب عمارت عالی در سرابوستان تخت قراجار و یک باب سرابوستان مربع بسیار وسیعی که در میانش عمارت چهار دهنه که از چهار طرفش حوضهای موزون و جدولهای پر آب روان و همه آن باغ پر از سرو موزون و گلهای رنگارنگ و ریاحین گوناگون و قصر بسیار عالی منقّش زرنگاری بر سر درش ساخته و آن سرابوستان مشرف به باغ دلگشائی دیگر که خوبی و مرغوبی و دلنشینی آن سرابوستان بهشت نشان از حدّ تقریر بیرون است.»[5]
[1] - ص 101 – مختصر تاریخ ایران در دورههای افشاریه و زندیه – دکتر رضا شعبانی - 1378
[2] - ص 339 – رستمالتواریخ – محمد هاشم آصف – به اهتمام محمد مشیری - 1352
[3] - ص 179 – کریم خان زند – دکتر عبدالحسین نوایی - 1348
[4] - ص 95 – مختصرتاریخ ایران در دورههای افشاریه و زندیه – دکتر رضا شعبانی - 1378
[5] - ص 412 و 413 – رستمالتواریخ – محمدهاشم آصف – به اهتمام محمد مشیری - 1352
6- آینه عیبنما، نگاهی به دوران افشاریه و زندیه، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1397، ص 398