پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

استعفا نامه رضا شاه

قرائت استعفانامه پنج‌ دقیقه‌ای

 

 رضا شاه پس از آگاهی از حمله قریب‌الوقوع نیروهای متّفقین به ایران دچار چنان بیم‌ و هراسی گردیده بود که یک ‌باره مقاومتش را از دست داد. او چنان دچار وحشت شده بود که بدون توجّه به عواقب آن تصمیماتی عجولانه می‌گرفت. انگلیسی‌ها از برخی اقدامات او ناراضی بودند و در این زمان رضا شاه نیز کار خودش را تمام ‌شده می‌دانست. شدّت هراس او از روس‌ها به‌ حدّی بود که تصمیم داشت پایتخت را از تهران به اصفهان منتقل نماید. در این وضعیت متزلزل بود که نزد فروغی رفته و با وجود کدورت‌هایی که مابین آن‌ها وجود داشت حداقل خواهشی که از او کرد ضمانت و تأیید پادشاهی پسرش پس از استعفای وی بود. بالاخره با تلاش فروغی بود که محمّد رضا به پادشاهی منصوب می‌گردد. برای قرائت استعفای رضا شاه مراسم کوتاهی در کاخ مرمر برگزار شد. این متن توسّط فروغی نوشته شده بود و رضا شاه پس از ارائه آن عازم اصفهان گردید.[1] این اتّفاق را به ‌صورت یکسان ثبت ننموده‌اند و همواره سعی بر آن داشته‌اند که از اُبهّت رضا شاه چیزی کاسته نشود.

حسین فردوست روایت می‌کند که: « رضا خان استعفانامه‌ای را که فروغی تهیّه کرده بود امضاء کرد و صبح 25 شهریور به سوی اصفهان حرکت کرد. مضمون گفته رضا خان این بود که من چون پیر و فرسوده‌ام مسؤولیت مملکت را باید به یک فرد جوان که ولیعهد است واگذار کنم و از شما انتظار دارم که از ولیعهد به عنوان شاه آینده ایران حداکثر پشتیبانی را بکنید. حاضرین گفتند اطاعت می‌شود و تعظیم کردند. رضا خان عصایش را به علامت خداحافظی بلند کرد و بیرون آمد. مراسم چنان کوتاه بود که باعث تعجب من شد. حدوداً فکر می‌کنم پنج دقیقه طول کشید. رضا خان و ولیعهد و فروغی بیرون آمدند. اتومبیل شاه را به جلو درِ ورودی ساختمان آورده بودند. جلو ماشین به فرمانده اسکورتش که یک سروان شهربانی بود گفت: "من دیگر کسی نیستم که مورد تهدید واقع شوم و شما نباید دنبال من بیایید وگرنه مجازات می‌شوید." موقعی که خواست سوار اتومبیل شود مرا دید و گفت: "حسین، ازت خدا حافظی می‌کنم." من هم احترام نظامی گذاشتم.»[2]



[1]. در این باره رضا شاه حق داشت؛ چون انگلیسی‌ها می‌دانستند علاوه‌ بر نحوۀ ارتباط رضا شاه با آلمانی‌ها، تمایلی به آمریکایی‌ها نیز یافته بود و به همین دلیل تصمیم داشتند حمیدرضا قاجار را که در نیروی دریایی انگلیس کار می‌کرد، جانشین وی سازند؛ ولی مشکل در اینجا بود که وی فارسی بلد نبود.

[2]. . حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، ص 108. 

3 - آینه عیب نما؛ نگاهی به دوران پهلوی؛ علی جلالپور؛ گفتمان اندیشه معاصر, 1396, ص 62

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد