رضا شاه به ندرت میخندید؛ ولی ماجرای جالبی که باعث خنده بسیار رضا شاه شد و مدّتها به مناسبتهای مختلف آن را به یاد میآورد و بازگو میکرد مربوط به چگونگی آدرس دادن چراغعلیخان امیر اکرم پسر عموی رضا شاه بود: «چراغعلی مدّتها لـله محمّد رضا در دوران کودکی بود و پس از چند سال از نظر شاه افتاد و به علت سعایتهایی که از او میکردند و به ویژه به علت دستدرازی به اموال و املاک مردم مازندران و شکایتهایی که به تهران میرسید رضا شاه روزی او را احضار کرد و چندین سیلی و مشت و لگد بر او نواخت و دستور داد دیگر به دربار نیاید.»[1] در باره چگونگی آدرس دادن وی که باعث خنده رضا شاه شده بود مینویسند: «چراغعلیخان آدم قلیلالهوش و بیسوادی بود. بعد از این که شاه به کاخ سعدآباد رفت و تشکیلات وزارت دربار در ساختمان جلوی محوطه سعدآباد مستقر شد چراغعلیخان نامهای به پلسفید نزد اقوامش میفرستد و آدرس خود را وزارت جلیله دربار شاهنشاهی، سعدآباد، روبهروی مغازه کفّاشی مشحسین دربندی ذکر مینماید. مشحسین دربندی کفاش کهنهکاری بود که از دهها سال قبل در آن محل مغازه کفّاشی و پینهدوزی داشت.»[2]