گذشته از آن که هدف رضا شاه از احداث راهآهن سراسری اتصال منطقه زرخیز جنوب ایران به مرکز و شمال و همچنین نشاندادن سیطره و قدرت حکومت مرکزی بر نواحی خلیج فارس بوده است و یا طبق برنامهریزی انگلیسیها برای بهرهبرداری از منابع داخلی ایران و یا به خاطر مبارزه با کمونیستهای شوروی انجام گرفته باشد. در نحوهی ساخت و چگونگی اجرای عملیات این کار بزرگ چنین روایت شده است[1]: «اولین اقدام عملی برای ساختمان راهآهن در ماه مه سال 1925 میلادی برداشته شد و مقرّر گردید که هزینه ساختمان آن از مالیات قند و شکر و چای تأمین گردد و با این ترتیب کمکی از خارجیان نخواستند و از قرضکردن بینیاز شدند. در ماه مارس سال 1926 مجلس شورای ملی مالیات قند و شکر و چای را تصویب کرد و روز هفدهم ماه اکتبر سال 1927 عملیات ساختمان راهآهن سرتاسری ایران از دو طرف آغاز گردید.
عملیات ساختمانی راهآهن را مهندسین آمریکایی و یک نفر کارشناس آلمانی که دولت آنان را استخدام کرده بود شروع نمودند؛ ولی در ماه آوریل سال 1928، آن را به سندیکایی واگذار کردند که از شرکت آمریکایی اولن و شرکا و شرکتهای آلمانی فیلیپ هولتزمان و جولیوس برگر و زیمنس بوو تشکیل مییافت. آلمانیها در ماه نوامبر سال 1929 در شمال ساختمان هشتاد میل راهآهن بین ساری و بندر شاه را به اتمام رساندند و همان موقع آمریکاییها هم در جنوب 156 میل راهآهن بندر شاهپور و دزفول را ساختند. گرچه بعد از آن کار ساختمان راهآهن قدری متوقف ماند؛ اما در سال 1931، دولت ایران با جدیّت تمام مجدداً دنباله عملیات قبلی را تعقیب کرد و خود مشغول ساختن راهآهن شد. در سال 1933 قراردادی با یک سندیکای اسکاندیناوی به نام کنسرسیوم کامپساکس منعقد گردید و ساختمان راهآهن ایران به آن کنسرسیوم واگذار شد. کامپساکس هم ساختمان راه را به قطعات مختلفی تقسیم کرد و آن قطعات را به شرکتهای اروپایی واگذار نمود که یکی از سختترین و مشکلترین قطعات را هم شرکت انگلیسی ریچارد کاستین برداشت. در ضمن شرکتهای ایتالیایی آنجیولینی با لوکا و موتورازاکچو و شرکتهای بلژیکی و سوئدی و چکاسلواکی و چند شرکت دیگر هم قطعاتی برداشتند.
مصالح ساختمان راهآهن ایران از کشورهای مختلف خریداری و به آن کشور آورده شد که این موضوع هم به جای خود جالب توجه است که اکنون به شرح آن میپردازیم. فولادهای مخصوص ریل و مقداری سیمان از روسیه شوروی آورده شد. ریلهای تمام خطوط را از استرالیا وارد کردند. لکوموتیوهای نفتسوز از کشور سوئد خریداری شد. سایر ماشینآلات و لوازم مورد احتیاج را از کشورهای بلژیک و آلمان و ایالات متحده آمریکا خریداری کردند. مقدار زیادی سیمان هم از کشورهای ژاپن و یوگسلاوی آمد و با این ترتیب مصالحی که مورد نیاز بود هریک از گوشهای از جهان به ایران آوردند.
ایستگاه راهآهن تهران را یک شرکت سوئیسی به نام سافیتک ساخته است. کار با سرعت هرچه تمامتر پیش میرفت. روز نوزدهم ماه فوریه سال 1937، اولین قطار راهآهن از بندر شاه به تهران رسید و در ماه نوامبر همان سال قم به تهران، پایتخت ایران وصل شد و روز بیستوسوم ماه ژوئن سال 1938 ترن به اراک رسید و بالاخره روز بیستوچهارم ماه اوت سال 1938 اعلیحضرت رضا شاه آخرین ریلی را که شمال و جنوب کشور را با هم متصّل میکرد با دست خود در کوههای بین اراک و خرمآباد کار گذارد. اولین قطار سرتاسری تهران- اهواز روز بیستوسوم ماه دسامبر از ایستگاه مرکزی به طرف مقصد روانه شد و با این ترتیب پس از یازده سال کار و زحمت و پرداخت سی میلیون لیره مخارج ساختمانی و لوازمات دیگر نقشه عظیم ساختمان راهآهن سرتاسری ایران انجام پذیرفت و شاید این اولین بار است که از قرون وسطی تا کنون یک کشور شرقی توانست بدون استقراض از منابع مالی غرب چنین نقشه بزرگ و پرخرجی را عملی سازد.»[2]