رضا شاه گذشته از اعمال ناهنجاری که در ایران انجام داد، بر اساس نوشتهها بسیار وطنپرست بوده و همواره دوست داشت کشورش را سربلند ببیند و از سیاست خاصی پیروی میکرد.
زمانی که او مجبور به ترک ایران شد در حوالی بندرعباس به عنوان یادبود مقداری از خاک ایران را برمیدارد تا احساس جدایی او از ایران کمتر شود. شاهپور غلامرضا در این باره مینویسد: «شب پنجم، ضمن عبور از حاجیآباد که منطقهای سرسبز و بهشتی در سر راه بندرعباس بود به کنار دریا رسیدیم. در حاجیآباد منظرهای پیش آمد که همه ما را متأسف کرد و به گریه انداخت. در حاجیآباد پدرم مقداری از خاک ایران را برداشت و در درون یک صندوقچه کوچک ریخت و گریهکنان به آقای محمود جم گفت: "من بیست سال تمام برای این مملکت زحمت کشیدم و این ویرانه را آباد کردم. من ترجیح میدهم که در یک ده ایران با سختی و گرسنگی زندگی کنم و بمیرم؛ اما از کشورم بیرون نروم." او گفت که همین حاجیآباد را به بهترین ممالک دنیا ترجیح میدهم. وقتی خاک ایران را درون جعبه میریخت به آقای محمود جم گفت که این مقدار خاک برای پوشاندن جسد من کافی نیست و باید هر طور که هست بعداً مرا به ایران برگردانید و دفن کنید. او تا این اندازه وطنپرست و عاشق ایران بود.»[1]
حسین فردوست نیز در مطلبی بدین مضمون اشاره میکند و میگوید: زمانی که ارنست پرون با او در غربت دیدار داشت، علیرغم آن که از او خوشش نمیآمد چون مقداری از خاک ایران را برای او هدیه برده بود خیلی خوشش آمد و از او تمجید نموده بود.
[1]. احمد پیرانی، شاهپورغلامرضا پهلوی، ص 204.
2- آینه عیبنما، نگاهی به دوران پهلوی، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1396، ص 152