همواره اطرافیان رضا شاه سعی بر آن داشتهاند که برخلاف میل او هیچ برنامهای انجام ندهند و هیچ سخنی نگویند؛ زیرا علاوه بر تبعات خشم موقتی باید عواقب طرد شدن و از دست دادن شغل و... را بپذیرند و این مورد حتّی شامل اعلام عید فطر مصلحتی نیز میشود. در این باره محمّد ارجمند در خاطرات خود مینویسد: «روز آخر رمضان و شب عید فطر بود. بنا بر معمول برای روز عید از طرف دربار دعوتنامههایی مربوط به تشکیل مجلس سلام برای کلّیه مقامات کشوری و لشکری و آقایان علما ارسال شده بود. چون در آن سال ماه رمضان سلخ نداشت و یک روز کم بود تا اوایل شب عید در تهران و ولایات خبر رؤیت هلال ماه نرسیده و اگر ماه دیده نمیشد و آقایان علما روز عید را تصویب نمیکردند تشکیل مجلس سلام دچار اشکال میشد. عدم وصول خبر رؤیت هلال ماه تیمورتاش را خیلی ناراحت و نگران کرده بود؛ زیرا تا رؤیت هلال ماه بر علما مسلّم نمیشد هیچ کس در مجلس سلام شاهنشاهی شرکت نمیکرد. به علاوه اصولاً تشکیل مجلس سلام عملی نبود. بالاخره آخر وقت تیمورتاش مرا احضار کرد و گفت کار ما گیر سختی کرده و اگر امشب خبر رؤیت هلال ماه را نیاوری، سلام فردا به هم میخورد و اسباب تغیّر خاطر ملوکانه میشود. بنابراین هر طور است از هر یک از شهرستانهایی که افق روشنتر است و مصلحت میدانی گزارشی تهیّه کن که ماه را دیدهاند. ناچار محرمانه به تلگرافچی دستور دادم گزارشی مخابره نماید که در یزد هلال ماه دیده شده است. چون با این گزارش یک روز ماه رمضان را به روزهگیرها تخفیف دادم حالا معلوم نیست در پیشگاه خداوند از این بابت به حساب بنده گناه یا ثواب ثبت خواهند کرد؛ ولی البته خداوند خودش میداند که من چارهای جز اطاعت امر نداشتم. بعد از تهیه این گزارش فوراً تیمورتاش تلفنی وصول خبر رؤیت هلال را به آقایان علما اطّلاع داد و شک و تردید مرتفع شد و روز بعد عید فطر اعلام شد و سلام نیز منعقد گردید.»[1]
[1]. عبدالرضا مهدوی، شش سال در دربار پهلوی، ص 135.
2- آینه عیبنما، نگاهی به دوران پهلوی، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1396، ص 153