با توجه به مطالبی که در باره زندگی و میهمانیها و مراسمهای خانواده پهلوی در این مجموعه آمده است شاید ضرورتی به توصیف برنامه روزانهای از شاه احساس نشود؛ ولی برای آن که تفاوتهای بین گفتار خودشان و واقعیّتها روشنتر شود به نکاتی از سخنان ایشان استناد میگردد. فرح پهلوی در مصاحبهای از زندگی روزانه اعضای خانوادهاش میگوید: «محمّدرضا به قدری این روزها سرگرم و گرفتارند که گاه ساعت ناهارشان را فراموش مینمایند و من مجبورم به دفتر کارشان تلفن بزنم و یادآوری کنم که غذا سرد شده است. شاهنشاه از ساعت هفت صبح تا ساعت یک و نیم و گاهی تا دو بعد از ظهر کار میکنند و بعد دو باره از ساعت سه و چهار مشغول میشوند تا ساعت هشت شب و گاه وقت دیدن بچهها را ندارند و ما فقط ایشان را در سر میز صبحانه و ناهار و شام میبینیم.»[1]
محمّدرضا شاه نیز بدون توجّه به آن که زندگی و رفتار حاکمان زیر ذرّهبین نگاههای اطرافیان و مردم قرار دارد یا این که سخنانش با بزمهای شبانهاش تطبیقی دارد یا خیر از تنظیم و برنامهریزی کار روزانه خودچنان سخن میگوید که باعث تعجّب است. در مجموعه تألیفات وی آمده است: «زندگی روزانه من ترتیب و تنظیم معیّنی دارد و گاهی هم به مناسبت اوضاع و کیفیات مختلف تغییر میکند. من در حوالی ساعت هفت و نیم صبح از خواب برمیخیزم. هنگام استحمام و اصلاح صورت غالباً در باره امور کشور اندیشه میکنم و یا برنامه کارهای روزانه را در ذهن مورد بررسی قرار میدهم و همیشه پس از پوشیدن لباس تنها به صرف ناشتا میپردازم که معمولاً بسیار ساده و منحصر به کمی آب میوه و یک فنجان قهوه و یک تکّه نان برشته است. هرچند مدّت صرف این ناشتایی مختصر از دو سه دقیقه تجاوز نمیکند؛ ولی عادتاً سه ربع ساعت سرِ میز نشسته به مطالعه روزنامه میپردازم و هر صبح تمام روزنامههای مهم ایران و روزنامههایی را که از آمریکا و انگلستان و فرانسه میرسد، مطالعه میکنم. ترجمه روزنامههای آلمانی و ایتالیایی نیز از نظر من میگذرد.
در حدود ساعت نُه به دفتر خود میروم و کار روزانه را آغاز میکنم. بدواً وزیر دربار شاهنشاهی را میپذیرم و به امور متنوّع و گوناگون مانند اجازه شرفیابی اشخاص و ملاقات با شخصیتهای خارجی و مطالعه عرایض استمداد و نظایر آنها رسیدگی میکنم. نخستوزیر و وزیر امور خارجه هر وقت لازم باشد به حضور میآیند و سایر وزیران و رؤسای دوایر دولتی نیز غالباً اجازه ملاقات پیدا میکنند. از نظر مقام فرماندهی کل قوای مسلح، هفتهای دو روز، صبحها را با پذیرفتن رؤسای سازمانهای نظامی و سایر افسرانی که گزارشهای مستقیم را از نقاط مختلف آوردهاند، اختصاص دادهام و برای این که افسران مزبور تشویق شوند که آزادانه و بیپرده مطالب خود را اظهار دارند معمولاً اینگونه افسران را به طور انفرادی احضار میکنم. از این گذشته بسیاری از افراد مردم تهران و شهرستانها اجازه شرفیابی پیدا میکنند. بعضی از این ملاقاتها نتیجهای جز اتلاف وقت ندارد؛ زیرا ملاقات کنندگان مطالب مهمی ندارند. در پایان هر صبح رئیس دفتر مخصوص را احضار میکنم و در باب توده متراکم نامهها و یادداشتها و گزارشهایی که رسیده است دستور اقدام میدهم. در حدود ساعت یکونیم بعد از ظهر از دفتر کار بیرون میآیم و برای صرف ناهار با ملکه و گاهی با خویشاوندان و یا با شخصیتهای داخلی و یا خارجی میروم. ناهار ما خوراکهای معمولی ایرانی با اغذیه فرنگی و یا مخلوطی از هر دو نوع است؛ ولی برخلاف بیشتر هموطنان خود، میل دارم ناهار من سبک باشد و از آشامیدن مشروبات الکلی، چه در هنگام ناهار و چه در مواقع دیگر، پرهیز میکنم. بعد از صرف ناهار، معمولاً باز مدّت سه ربع ساعت روزنامه مطالعه میکنم و اگر فرصتی باشد در حدود سه ربع ساعت استراحت میکنم و پس از آن اغلب به دفتر خویش برمیگردم و دو سه ساعت به خواندن گزارشهای رسیده میپردازم. روزهای دوشنبه بعد از ظهر شورای عالی اقتصاد و جلسه هیأت وزیران در حضور من تشکیل میگردد و چندین ساعت ادامه دارد. هر ماه یکبار جلسه مطبوعاتی من تشکیل میشود و در ضمن هر ماه چندین بار به سرکشی واحدهای نظامی در تهران و یا افتتاح کارخانه و بیمارستان و پرورشگاههایی که تازه احداث شده باشد، میروم. میل من آن است که اگر مانعی پیش نیاید عصرها یک ساعت و نیم به ورزش بپردازم. معمولاً شام را که اغلب از اغذیه اروپایی است تنها یا با ملکه صرف میکنم. اوایل شب به شنیدن موسیقی و یا به تماشای فیلمهایی که در کاخ مسکونی نمایش میدهند، میگذرانم و عموماً شبها زود میخوابم و معمولاً پیش از استراحت به راز و نیاز به درگاه پروردگار میگذرانم.»[2]