طی انقلاب سال 57 نیروهای مردمی در حرکتی خودجوش نام بیمارستانی را که به نام مادر شاه بود تغییر دادند که این اقدام موجب ناراحتی شدید شاه شد. احسان نراقی در این زمینه مینویسد: «شاه در باره موضوعی که امروز صبح پیش آمده است، گفت: "در حدود نیم ساعت پیش مطلع شدم پزشکان و پرستارهای بیمارستان قلب که مادرم با سرمایه شخصی و هدایای افراد آن را ساخته است و در نتیجه نام وی بر آن میباشد طی یک گردهمایی که در بیمارستان تشکیل دادهاند خواستار تعویض نام آن با نام علی شریعتی شدهاند." سپس شاه در حالی که با دست محکم بر سینه میزد با لحن خشمناکی گفت: "بیمارستانِ مادر من! بیمارستانی که او ساخته است. بگویید، ببینم در این باره نظرتان چیست؟" به آرامی مخالفت کردم. "قربان، انگیزه این شورش و طغیان، احساس مثبتی بر خلع ید کردن است. این مردم همیشه حس کردهاند که چیزی ندارند به طوری که حتی اگر مادر شما هم بیمارستان موروثی برای آنها بسازد باز آن را مربوط به خود نمیدانند. درست است که خود ملت از وجود بیمارستان بهرهمند میشوند؛ اما هرجا آثار و نشانههای خاندان شما را میبینند باز برایشان خاطره محرومیتها زنده میگردد. به این دلیل اکنون که مردم فرصت نشان دادن عکسالعملی را یافتهاند نام بیمارستان را از اسامی افرادی معمولی انتخاب کردهاند. مردم میخواهند هم به خودشان و هم به دیگران ثابت کنند که وجود دارند. این حرکت نوعی احراز هویت است. اما اعلیحضرت، در نهایت این تغییر نام چیز مهمی نیست. شاید فقط کافی باشد مادر شما به سادگی بگویند من این بیمارستان را برای شما ساختهام. هر نامی که بخواهید اجازه دارید به میل خود بر آن بگذارید. قربان، افراد عادی هم نیاز به این دارند که مورد قدردانی واقع شوند." این تغییر نام ناگهانی بیمارستان عمیقاً شاه را جریحهدار کرده بود و اگرچه جملاتی نسبتاً آرامبخش به او میگفتم، اما بر این باور بودم که جدایی شاه و ملت ایران برای همیشه صورت گرفته است.»[1]
[1]. احسان نراقی، از کاخ شاه تا زندان اوین، ترجمۀ سعید آذری، ص 241.
2 - آینه عیبنما، نگاهی به دوران پهلوی، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1396، ص 241