در سال 1350 حکومت پهلوی جشنی بزرگ در کنار تخت جمشید برگزار کرد که در نوع خود از نظر هزینه و افراد شرکتکننده بینظیر بود. این جشن به مناسبت فتح بابل به دست کورش کبیر که 2500 سال قبل یعنی در 529 ق.م انجام گرفته بود برپا گردید. برگزاری این جشن از نظر هزینه و مخارج در مقابل بقیّهی حیف و میلها و مخارج شخصی خانواده پهلوی چندان نبود؛ ولی به دلیل فقر شدیدی که خانوادهها و جامعه ایران را فراگرفته بود با انتقادهای شدیدی همراه شد و این انتقادها تا سرنگونی او ادامه یافت. فرح و شاه این مخالفتها را بیدلیل میدانستند. فرح در این باره میگوید: «این انتقادات بیمورد بود؛ زیرا اولاً به خاطر انقلاب سفید شاه و مردم، وضع اقتصادی و اجتماعی مردم رشد و ترّقی کرده بود و اوضاع روستاهای ایران به کلّی متحوّل شده بود. ثانیاً درآمدهای نفتی آن قدر زیاد بود که ما حتی به انگلستان و کشورهای غربی عمده مانند فرانسه وام میدادیم. بنابراین هزینه کردن 200 میلیون دلار برای یک جشن در سطح بینالملی اصلاً به چشم نمیآمد. یادم هست مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی جهان چنان مسحور عظمت این جشنها شده بودند که مجله آمریکایی تایم آن را بزرگترین جشن تمام تاریخ توصیف کرد. ما برای این که به میهمانان برجستهمان حسابی خوش بگذرد و آنها تا پایان عمر خود نتوانند خاطره این جشن و میهماننوازی ما را فراموش کنند، به وسیله مادام کلود، زیباترین دختران سوئیسی، آلمانی و فرانسوی را به ایران آوردیم تا میهماندار رؤسای جمهوری و پادشاهان و وزرا و نخستوزیران و میهمانان برجسته باشند. در هر اتاق خواب چند نفر از این دختران فوقالعاده زیبا منتظر پذیرایی از میهمانان برجسته بودند. تنها کسانی که این دختران زیبا را از خود دور کرده و موجب رنجش آنها شده بودند رهبران سه کشور کمونیستی و با افکار عقبافتاده بودند.
در این جشن محمّد رضا سرنگون شدن کیک بزرگ جشنها را به فال بد گرفت و از این حادثه بسیار متأثر شد. او همیشه در خفا به من میگفت میترسد که این اتفاق نشانه اضمحلال پادشاهی ایران باشد. کمی بعد این اتفاق افتاد و پادشاهی ایران مضمحل گردید.»[1]
در باره ایدهی اولیّه و پیشنهاد دهنده این مراسم فرد مشخصّی معرّفی نشده است؛ ولی نام شجاعالدّین شفا بیشتر به چشم میخورد. متن سخنرانی شاه را او تهیّه کرده بود که ادّعای وی پس از چند سال باطل شد و سلسله شاهنشاهی سقوط کرد. یکی از کسان دیگری که در تهیّه تدارکات و برگزاری این جشنها نقش محوری داشته است، فرح پهلوی بود. او خودش را در مقابل پادشاه هیچکاره میداند؛ ولی این موضوع صحّت ندارد و اغلب اوقات نظرهای خود را به شاه تحمیل میکرده است. وی در مصاحبه با خبرنگاری انگلیسی به نام هالینگ ورث،[2] خود را طراح برگزاری این جشن تاریخی معرّفی کرد. فرح به علت علاقه شدید به فرانسه معتقد بود این کشور موطن اصلی وی است و تمام وسایل و لوازمی را که برای این جشنها نیاز داشت از آنجا فراهم کرد. در این جشن 22 پادشاه یا شیخ، پنج ملکه، 21 شاهزاده خانم و شاهزاده، شانزده رئیسجمهور، سه نخستوزیر، چهار معاون نخستوزیر و دو وزیر امورخارجه شرکت کردند. نیکسون، ملکه انگلیس و رئیسجمهور فرانسه به جای حضور در جشن، نمایندگان خود را فرستادند و این برای شاه گران آمد.
در شرح و توصیف این جشنها آمده است: «جشنهایی که در پاییز 1350 به عنوان بزرگداشت تاریخ شاهنشاهی در ایران برگزار شد یکی از پرخرجترین و گرانترین همایشهای تاریخ میباشد. این جشن فقط امیال موقتی برگزارکنندگان آن را ارضا نمود؛ وگرنه در کشور فقرزده ایران، چنان آثار منفی گذارد که برای ولخرجیهای افراطی به صورت یک ضربالمثل درآمد و منابع مختلف هزینه آن را از 300 تا 600 میلیون دلار برآورد کردهاند. شایان ذکر است که فکر برگزاری این جشنها مانند بسیاری از اندیشههای دیگر محمّد رضا شاه یک فکر القایی بود که توسط متملّقان و چاپلوسان و همچنین فرصتطلبان دیکته شده بود تا علاوه بر به دست آوردن فرصتی برای تاراج بیتالمال خود را به شاه و دربار نزدیکتر سازند. البتّه خود شاه نیز همیشه در افکار رؤیایی خود و سروری جهان بود و خود را در اوج افتخارات باستانی گذشته تلقّی مینمود و فکر میکرد که این نمایش بیانگر رشد و عظمت ایران فعلی خواهد بود. مقدّمات این کار از سالها قبل فراهم گردید و حتی فرح نیز که برخی انتقادات به این جشنها نموده بود، خود را تحت رژیم غذایی و عمل زیبایی قرار داد تا بتواند ادای ملکههای هخامنشی و ساسانی را درآورد و بتواند مباهات و غرور بیشتر برای ملت ایران کسب کند و بالاخره پس از تشکیل شورای فرهنگی و مخارج زیاد، تاریخ برگزاری این جشن 27 مهرماه 1350 به مدّت هشت روز در سراسر کشور و نمایندگیهای ایران در خارج اعلام شد. در طی مراسم تعداد میهمانان وسایل پذیرایی و مخارج سفر و بلیطهای رفت و برگشت تمام برعهده ایران بود و در ضمن کلّیه وسایل و خوراکیهای مصرفی این جشن، به جز خاویار آن از خارج تهیّه گردید و به هریک از میهمانان نمونهای استوانهای از گِل پخته شده به خط میخی، حاوی فرمان کورش کبیر مبنی بر اعطای آزادی به مردم پس از فتح بابل که اصل آن در موزه بریتانیا نگاهداری میشود، تهیّه و به منظور اهدا به مدعوین در نظر گرفته شد. همچنین شبیه به ظروف دوران هخامنشی و ساسانی از مِفرَغ با روکش طلا تهیّه و به عدهای از میهمانان عالیرتبه خارجی اهدا گشت.
کلیّه غذا و شیرینی مورد نیاز این جشن از خارج توسط هواپیما آورده میشد. به ویژه غذاهای ویژه به صورت گرم از پاریس ارسال میشد و از تنها چیزی که خبری نبود، غذاهای اصیل ایرانی و شیرینیهای مخصوص و سنّتی این مرز و بوم بود. برای تزئینات و چراغانی شهرهای تهران و شیراز بیش از 60 مایل کابل و 20 مایل گلهای تزئینی کاغذی و 130 هزار لامپ استفاده شده بود و برنامه غذایی شامل تخم بلدرچین که با خاویار پر شده بود، پاته دُم خرچنگ، برّه کباب شده با دنبلان کوهی، طاووس تنوری که درون آن با جگر غاز پر شده بود، همراه با دسری که با هواپیما از فرانسه آورده بودند تا با انجیر شکرسود استفاده شود.
روزنامه فرانسوی تربیون دوناسیون مینویسد: حدود 600 میلیون دلار از خزانه کشور صرف جشنهای شاهنشاهی شد. میهمانسرایی به هزینه 30 میلیون دلار در تختجمشید در منطقه کویری بنا گردید و برای تهیّه لباسها، هزاران متر پارچه به فرانسه سفارش داده شد تا جلال و شکوه سربازان آن عصر به نمایش گذارده شود. همراه با خیاطان و گریمکاران، هزاران میلیون دلار صرف دستگاه امنیتی شده که نظارت بر جشن و سازمانهای برگزار کننده را برعهده داشت. این سازمان امنیتی، سازمانی وابسته به سیا بود تا با مجهزترین دستگاههای الکترونیکی کشور را محافظت کند. نکتهای در سراسر این جشن پرهزینه به چشم میخورد و مورد اعتراض بسیاری از مدعوین قرار گرفته بود غربیبودن آن بود. جشنی که جلال و شکوه ایران را عنوان میکرد از عناصر صددرصد غربی تشکیل شده بود و حتی غذاهای آن در خارج تهیّه میشد. بدین ترتیب جشن مزبور به جای آن که آغازی برای ورود به دوره جدید سلطنت پهلوی باشد، آغازگر پایان دودمان پهلوی بود.»[3]
به طور حتم دیدگاه و برداشت افراد متفاوت است. در این زمینه در توصیفی دیگر از هزینه و انجام مراسم جشنها چنین آمده است: «شهرکی از 59 چادر مخصوص میهمانان با تهویه هوای مطبوع، تهیّه شده توسط جنیس پاریس در میان صحرا و در زمینی به مساحت 650 هزار متر مربع بر پا شده بود. چادرها با کریستال و چینی و آستر ابریشم و مخمل سرخ و چلچراغهای طلا و نقره تزئین شده بودند. مبلمان لویی پانزدهم و حمامهای صحرایی از مرمر فرانسوی و شمعدانیهای چینی لیموگ، کریستال باکارا بود. در کنار کارهای تزئیناتی، مسائل جنبی بر میزان زیاده رویها افزوده بود. الیزابت آردن یک نوع کرم دست و صورت تولید کرد که نام آن را فرح گذاشت تا در جعبههای مخصوص به میهمانان هدیه شود. باکارا یک گیلاس پایهدار کریستال طراحی کرد. سرالین جایگاههای میهمانان را از روی سفالهای قرن پنجم پیش از میلاد ساخت. رابرت هاویلند فنجان و نعلبکیهایی ساخت که فقط یک بار مورد مصرف میهمانان قرار گرفت. پورتو، یکی از بزرگترین تولیدکنندگان ملافه و رومیزی فرانسه، رومیزیهای رسمی و ملافههای میهمانان را تهیّه کرد. لان ون اونیفورمهای دربار را تهیّه کرد که نیمتنههای آن به طرزی شکیل با بیش از یک کیلومتر و نیم نخ طلا دوخته شده بود. دوختن هریک از اونیفورمها نزدیک به پانصد ساعت کار لازم داشت. 165 آشپز، 400 گارسون زن و مرد، 20 خیاط، 25 کارشناس زیبایی زن و مرد، 1800 کلاهگیس و 400 جفت مژه مصنوعی برای استفاده با لباسهای قدیمی، 4000 کیلو گوشت، چهار تن کره و پنیر، نیم تن خامه، شماری لامپ رنگی به مبلغ 840 هزار دلار، فرش برای تمام چادرها، درختکاری منطقه شامل چندین هزار گل و گیاه و چندین هزار دستهگل که همگی با هواپیماهای نیروی هوایی ایران از پاریس به ایران آورده شده بود. صورت غذای ضیافت با مرکب سیاه بر روی صفحات پوست آهو نقش شده و با یک ریسمان تابیده طلا به صورت یک کتاب کوچک با جلد ابریشمی آبی و طلایی صحافی شده بود... پس از تخم بلدرچین با مروارید دریای خزر، غذای بعدی پاته دُم خرچنگ با سُس نانتوا بود. غذای اصلی، خوراک پُشتِ مازوی برّه سرخ شده در روغن خودش بود که درون آن را با سبزیهای خوشبو انباشته بودند. آنگاه خوراک طاووس به سبک شاهنشاهی با سالاد مخلوط، طبق سلیقه الکساندر دوما صرف شد. به عنوان دِسر، بشقاب انجیر حلقهای که درون آن را تمشک با پورتر انباشته بودند، آوردند و در پایان قهوهی موکا. غذاها را رستوران ماکسیم پاریس با کمک چند مؤسسه فرانسوی و سوئسیی طبخ کرده بود و خاویار تنها غذای ایرانی بود. 25 هزار شیشه مشروب که قیمت یک بطری برخی از این نوشیدنیها به صد دلار میرسید.»[4]