پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

میهمانی‌های خانواده پهلوی

میهمانی‌های خانواده پهلوی

 

به طور کلّی میهمانی‌های خانواده پهلوی به دو دسته تقسیم می‌شوند. یکی میهمانی‌های رسمی که برای پذیرایی از مقامات و بلندپایگان کشورهای گوناگون برگزار می‌شد و دیگری میهمانی‌های غیررسمی و خصوصی آن‌هاست که در شیوه برگزاری آن‌ها تفاوت چندانی نبوده است. فرح پهلوی در باره میهمانی‌های رسمی می‌گوید: «همه می‌دانند در میهمانی‌های رسمی چه در ایران چه در اروپا رسم است مهمانان به ‌عنوان تشریفات یک یا چند دور با هم می‌رقصند. من همیشه از این که مجبور بودم جهت رعایت تشریفات با میهمانان طراز اول خارجی برقصم و دست یک پادشاه یا رئیس جمهور کهن‌سال را بگیرم و دور کمر خود بیندازم، انزجار داشتم. واقعاً رقصیدن با هایلاسلاسی، امپراطور پیر و کهنسال حبشه، چه لطفی دارد؟ اما مجبور بودم برای رعایت تشریفات با آن پیرمرد برقصم. باید با احترام بگویم تنها رهبر خارجی‌ای که با او رقصیدم و احساس بدی به من دست نداد، همین ژنرال ‌دوگل بود.»[1]

از مطالب فوق برمی‌آید که این نوع رقصیدن‌ها زیاد هم جنبه رسمی نداشته و احساسات نیز در آن‌ها دخالت داشته است. او می‌گوید زمانی که بعضی از جسارت‌های میهمانان را به محمّد رضا می‌گفتم در جواب می‌خندید و می‌گفت ناراحت نباش؛ زیرا من هم متقابلاً همین کار را با همسر آن‌ها انجام دادم و حتّی از این اقدام من ناراضی بود که چرا از این که جان کندی در موقع رقص با من آشکارا دست‌هایش را از کمرم پایین می‌آورد و باسن مرا می‌فشرد یا این که سرش را به گوش من نزدیک می‌کرد و لاله گوش مرا در دهان می‌گرفت اظهار خشم نمودم. محمّد رضا به من آهسته هشدار داد که باعث نارضایتی جان کندی نشوم و در ادامه خاطرات خود می‌گوید: «موقعی که برای مذاکره با جیمی کارتر، رئیس جمهوری وقت آمریکا در سال 57 به واشنگتن رفته بودم متأسفانه این پیر خرفت هم که عامل اصلی سقوط سلطنت پهلوی بود، قصد سوء استفاده جنسی از مرا داشت که با پاسخ سرد من رو‌به‌رو شد و به وی یاد‌آوری کردم در فرهنگ شرقی یک زن شوهردار مجاز نیست با مردان دیگر چنین ارتباطی را برقرار سازد.»[2]

میهمانی‌های خصوصی فقط مختص شاه و فرح نبوده است؛ زیرا هریک از خواهران و برادران دیگر نیز به تأسّی از آن‌ها مراسمی برگزار می‌کردند و حتّی برای نشان ‌دادن برتری و کسب هیجان بیشتر دست به اعمالی می‌زدند که باعث تعجّب و حیرت حضّار می‌شد. نمونه‌ی آن رقص استریپ‌تیز مردان و زنان و داستان کلیدپارتی بوده است. احمدعلی مسعود انصاری در خصوص میهمانی‌های خصوصی می‌گوید: «اگر میهمانی‌های تشریفاتی به مناسبت سفر سران و مقامات کشورهای مختلف خارجی در بین نبود زندگی شبانه و خصوصی آن‌ها شروع می‌شد. شاه در زمستان‌ها معمولاً در کاخ نیاوران به سر می‌برد و تابستان‌ها غیر از ایامی که به شمال می‌رفت به کاخ اختصاصی سعدآباد می‌رفت و معمولاً کمتر شبی بود که گذران شبانه در کاخ اختصاصی توأم با برنامه‌ای سرگرم‌کننده نباشد. به طور معمول هفته‌ای سه شب میهمانی خصوصی در دربار برگزار می‌گردید که در این میهمانی‌‌های خصوصی تنها همان افرادی که به عنوان حلقه خصوصی دوستان شاه و فرح نام بردیم شرکت می‌کردند. تا آن‌جا که به خاطر دارم برای شرکت و به قول معروف هنرنمایی در این مجالس بیشتر از خوانندگان معروف آن دوره دعوت می‌شد که ستار و کوروس سرهنگ‌زاده بیشتر از هر خواننده‌ای دعوت می‌شدند. از گوگوش و هایده هم دعوت می‌شد. از جمله کسان دیگری که دعوت می‌شدند، عبدالکریم اصفهانی بود که در رادیو ادای خواننده‌ها و هنرپیشه‌ها را درمی‌آورد و تقلید صدای آن‌ها را می‌کرد؛ اما در میهمانی‌های دربار به تقلید صدای رجال می‌پرداخت و مخصوصاً از طرز حرف‌زدن هویدا در میان حاضران طرفدار داشت و معمولاً خود شاه نیز خوشش می‌آمد که رجال دولتش توسط هنرپیشه‌ای دست انداخته شوند و این اواخر هویدا هم در میهمانی‌های خصوصی دعوت می‌شد و گاهی ادایش را در حضور خودش درمی‌آوردند.»[3]

«یکی از کسانی که در میهمانی‌ها و اجرای آن‌ها نقش اصلی را داشت محمود دیبای همجنس‌باز بود که با باند همجنس‌بازها و هویدا رابطه نزدیک داشته و بعضی از آن‌ها را در میهمانی‌های شبانه فرح دعوت می‌نمود و او پاتوق ثابت این میهمانی‌ها بود. سایر دوستان و محارم فرح و شاه نیز در آن شرکت داشتند. فرح که ادعای هنرشناسی و هنرپروری داشت کوچه‌‌بازاری‌ترین خوانندگان و مطرب‌های کاباره‌های خیابان شاه‌آباد را به کاخ دعوت می‌کرد تا در این میهمانی‌ها بخوانند و برقصند. ستار، گوگوش، هایده، حمیرا، مهستی، داریوش، نسرین، نادیا، جمیله و کوروس از خواننده‌ها و رقاصه‌های پاتوقی این میهمانی‌ها بودند. هنرپیشگان زن هم که دارای ظاهر و اندام زیبایی بودند برای سوء استفاده جنسی میهمانان دعوت می‌شدند.

در این مجالس اگر شاه حضور نداشت فرح آزادانه با فریدون جوادی به رقص و مغازله و حرکات سخفیف می‌پرداخت و شوخی‌های جلف می‌کرد و اگر شاه حاضر بود سعی می‌کرد که سر شاه را طوری به طاق بکوبد و بعد از رفتن شاه به حرکات بی‌پروا با فریدون جوادی مشغول می‌شد.»[4]

برای نشان‌دادن وسعت فساد در اجرای برنامه‌‌ها به گوشه‌ای از خاطرات یکی از زنان گرفتار در آن جلسات اشاره می‌شود: «در میهمانی‌های شاهانه که معمولاً بدون حضور فرح برگزار می‌شد معمولاً بیست تا سی نفر شرکت می‌کردند که علاوه بر من، چندین دختر بدبخت ‌شده دیگر هم بودند. در این میهمانی‌ها هیچ حد و حصری برای لذت‌جویی و انجام اعمال حیوانی وجود نداشت و هیچ‌گونه شرم و حیا هم بین پدران و فرزندان، مادران و زنان و شوهران وجود نداشت و من شاهد بودم که در یک سالن عمومی اشرف در بغل جوانی به نام همایون بود و چند قدم آن طرف‌تر شاه مرا در بغل گرفته بود. در حالی‌ که فرزند اشرف گوشه‌ای دیگر سرگرم فساد بود و شوهر قانونی اشرف به نام بوشهری در کنار منقل به وافورکشی و تدخین می‌پرداخت.

کسانی که با همسران خود به میهمانی‌ می‌آمدند زنان خود را با یکدیگر عوض می‌کردند و بی‌ناموس‌ترین آن‌ها شخصی به نام تاج‌بخش بود که از فاسق زنش رسماً تشکر می‌کرد و می‌گفت مرسی!

میهمانی‌ها با مشروب‌خواری، رقص و گوش‌کردن به موزیک آغاز می‌شد. بعد بساط قمار راه می‌افتاد؛ ولی مورد قمار اکثراً پول نبود و بر سر زنان یکدیگر شرط‌‌بندی می‌کردند. عده‌ای هم داوطلب می‌شدند تا در حضور شاه برخی اعمال حیوانی را انجام دهند که قابل بازگو کردن نیست! دختر خاله شاه (دختر عالم‌خانم) هم پای ثابت میهمانی‌های شاه بود و می‌گفتند قبلاً معشوقه شاه بوده است و حالا با حیوانات مجامعت می‌کند!

یکی از برنامه‌های مورد علاقه شاه، نمایش فیلم‌های مستهجن جنسی بود که از خارج می‌آوردند. پس از نمایش فیلم‌، شاه به عده‌ای از حضار دستور می‌داد تا لخت شوند و آن صحنه‌ها را بازسازی کنند! بعضی وقت‌ها هم رقاصه‌های خارجی و رقاصه‌های ایرانی نظیر رکسانا و نادیا و سمیرا که در کاباره‌های تهران برنامه داشتند را می‌آوردند تا در این میهمانی‌ها برقصند و در حین رقص، تکه‌تکه لباس‌های خود را دربیاورند و به اصطلاح استریپ‌تیز کنند. یکی از برنامه‌های دیگر مورد علاقه شاه، لخت‌ شدن دسته‌جمعی میهمانان و شنای آن‌ها داخل استخر درون کاخ بود. استخر مجهز به سیستم آب گرم بود و میهمانان در حضور یک دیگر لخت مادرزاد درون آب می‌پریدند و شاه درون آب سکه‌های طلا می‌انداخت تا آن‌ها واژگون شده و زیر آب دنبال سکه‌ها بگردند‍.

من از این که می‌دیدم شاه و خواهرانش و برادرانش در حضور هم دست به چنین اعمالی چندش‌آوری می‌زنند تعجّب می‌کردم.»[5]



[1]. احمد پیرانی، دختر یتیم، ج2، صفحات 515 و 518.

[2]. همان.  ص 520

[3]. احمدعلی مسعود انصاری، من و خاندان پهلوی، ص 73.

[4]. احمد پیرانی، زندگی خصوصی محمّد رضا شاه پهلوی، ص 302.

[5]. اسکندر دلدم، خاطرات من و فرح، ج2، ص 790.

6- آینه عیب‌نما، نگاهی به دوران افشاریه و زندیه، علی جلال‌پور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1397، ص 299

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد