پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

سیر افول صفویان در زمان شاه محمد صفوی

 

 

دودمان صفویان در آستانه فروپاشی

 

«هنگامی که شاه محمّد به تخت پادشاهی نشست کشوری وسیع که در سراسر آن امنیت برقرار بود در اختیار او قرار گرفت. در مدت یازده سال پادشاهی او خراسان و هرات از تسلّط وی خارج شد و در شمال غربی کشور، ترکان عثمانی علاوه بر ولایت‌های شروان و ایروان بخش بزرگی از آذربایجان را نیز تصرّف کردند و در شهر تبریز قلعه ساختند. ضعف و ناتوانی شاه محمّد در اداره امور کشور موجب گردید که پس از کشته شدن حمزه میرزای ولیعهد بسیاری از حاکمان ولایت‌ها مانند استرآباد و دامغان، قم، کاشان، اصفهان، شیراز، یزد و کرمان سر به شورش بردارند. با طغیان قزلباشان حاکم بر ولایت‌ها و با نفاق و خصومت میان امیران وابسته به دربار صفوی آشوب بسیاری از ناحیه‌های ایران را فرا گرفت. لشکرکشی‌های پی در پی و جنگ‌های داخلی موجب ویرانی شهرها و روستاها گردید و ساکنان آن‌ها آواره شدند. مردم ایران زیر فشار و ستم حاکمان قزلباش و جنگ‌های ویرانگر در شرایط دشوار به سر می‌بردند. زراعت و پیشه‌وری نقصان یافته و بازرگانی به سبب نبود امنیت مختل شده بود. هیچ قدرتی برای رفع نابسامانی‌ها و نگرانی‌ها وجود نداشت. امیران قزلباش که نا آگاه و دربند تعصّب طایفه‌ای بودند تنها به خود و قلمروی که بتوانند از آن ثروت به دست آورند، می‌اندیشیدند. آنان با یاغیگری‌ها و غارت‌ شهرها و روستاها بر شدت هرج و مرج و پیچیدگی دشواری‌ها افزودند.

در مدت یازده سال پادشاهی شاه محمّد کشور و مردم ایران زیر ضربه‌های سنگین جنگ‌ها و ستم‌ها و فشارها قرار گرفتند. در انبوه ابرهای سیاهی که آسمان کشور را پوشانده بود ستاره‌ای هرچند با سوسوی کم فروغ دیده نمی‌شد. همه جا را سایه‌ی شوم نا‌آرامی، نبود امنیت و فقر پوشانده بود. سیمای کلی کشور از همه سو آشفته و درهم بود. حمله‌ی ترکان عثمانی در غرب و ازبکان در شرق و همپای خطر آن‌ها سرکشی حاکمان ولایت‌ها و خودسری آنان کشور را از بیرون و درون پاره کرده بود. استقلال کشور که به همّت شاه اسماعیل اوّل و به بهای سنگین جنگ‌ها، کشتارها و ویرانی‌ها به دست آمده بود در معرض خطر جدّی قرار گرفته بود. شاه بی کفایت در سال‌های پایانی پادشاهی بازیچه‌ی امیران قزلباش بود و قدرت دربار در سراشیب تند سقوط قرار داشت. وحدت سرزمین ایران علاوه بر دست‌اندازی بیگانگان زیر تسلّط دو پادشاه و بسیاری از حاکمان یاغی قزلباش از هم گسیخته شده بود. همه‌ی شواهد حاکی بود که دودمان صفویان در آستانه‌ی فروپاشی قرار گرفته است. تنها معجزه‌ی ظهور شاه عباس اول آن را نجات داد و قدرت آن را نیز به اوج رساند.»[1]


 



[1] - شاه محمّد، پادشاهی که شاه نبود، دکتر منوچهر پارسا دوست، شرکت سهامی انتشار، 1381، صص 263 و 264

2- آینه عیب‌نما، فریادی از کاخ‌های صفوی، علی جلال‌پور،انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1401

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد