پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

شاه عباس اول صفوی و زن

 

 

شاه عباس و زن

 

یکی از ارکان تغییر ناپذیر ادوار زندگی اکثر پادشاهان تشکیل حرمسرا برای تفریح و لذایذ جنسی بوده است و به تبع آنان دیگر حاکمان محلی و سران نظامی نیز برای نمایش قدرت و بزرگنمایی خود مسیر رهبران را پیموده‌اند. رفتار شاه عباس را در این محدوده باید همردیف اعمال دیگر شاهان صفوی قلمداد کرد که حتا بعضی از آنان جان خود را در حرمسرا و یا در اثر بیماری‌های مقاربتی از دست داده‌اند. البتّه نا گفته نماند که نقش اطرافیان را در تملّق و کسب امتیازات در افراط زن‌بارگی و غلام‌بارگی پادشاهان نباید نادیده گرفت. در مورد رفتار و ارتباط شاه عباس با زنان در اجرای مراسم جشن‌ها و تفریح و شکار و یا شرکت در جنگ‌ها در جای خود اشاره گردید و شاید تا حدودی بیانگر گوشه‌ای از شخصیّت آن پادشاه کبیر بوده باشد. عدّه‌ی زنان حرم شاه عباس را از چهارصد تا پانصد نفر نوشته‌اند. بیشتر ایشان دختران و کنیزکان خوبرویی بودند که امیران و حکّام ولایات دیگر برای شاه هدیه فرستاده و یا خود پادشاه نیز در اثر دیدار و یا شنیدن نام زیبارویی اقدام به تصاحب و افزودن به جمع اسیران حرم کرده بود.[1] از این عده سه یا چهار تن جزو زنان عقدی و رسمی شاه بودند و بقیّه به عنوان صیغه و کنیز در حرمخانه به سر می‌بردند. اوقات ارسال هدیه و پذیرفته شدن زنان در حرمسرا نامحدود نبوده و زمان مشخصّی داشت و بعد از تأیید و انتخاب مأموران است که تعدادی از زنان موفّق به ورود به حرمسرا می‌شدند و سپس پادشاه نیز به مناسبت‌های گوناگون تعدادی از آنان را به افراد خاص و سرداران خود می‌بخشید. شاه عباس به هنگام دلتنگی و یا شادی که به حرمسرا می‌رفت رفتار زنان تغییر می‌یافت. در زمان دلتنگی هیچ یک از زنان جرأت نزدیک شدن به او را نداشتند و تنها یکی از زنان عقدی قادر بود که آهسته آهسته و با تدبیر فکرش را منحرف سازد اما اگر شاه خوشحال و خندان بود زنانش گرد او حلقه می‌زدند و با وی به تفریح و شوخی می‌پرداختند و با بازی‌های گوناگون و خوردن و آشامیدن مشغولش می‌کردند. یکی او را قلقلک می‌داد دیگری او را به سوی خود می‌کشید و یا وی را اطراف اطاق می‌چرخاندند . شاه با خنده‌های بلند ایشان را به باد دشنام می‌گرفت و این شوخی‌ها از تفریحات بزرگ شاه عباس در حرمخانه بود. برای آن که از تکرار مطالب جلوگیری شود به گزیده‌ای از روایات پناهی سمنانی اشاره می‌گردد: «نقش زن در زندگی شاه عباس به ازدواج محدود نمی‌شود. گرچه او زیباترین دختران را از میان آن‌هایی که می‌دید یا برایش هدیه می‌آوردند برای کامجویی روانه‌ی حرمسرای خود می‌کرد، امّا در موارد متعدّدی زنان رابطه و وجه‌المصالحه هدف‌های سیاسی او بودند. پاره‌ای از اوقات نیز آوازه دختران زیبایی را می‌شنید و می‌کوشید به هر طریق شده آن‌ها را به حرمسرای خود بکشد. او در شانزده سالگی با زنی چرکس ازدواج کرد و در نخستین سال سلطنت خود که سنّش به هیجده سالگی رسیده بود در یک شب با دو زن «اغلان پاشا خانم»که قبلاً همسر برادر بزرگ و مقتولش حمزه میرزا بود و «مهدعلیا » که دختر عمّ خودش بود ازدواج کرد. با این سه زن در دورانی که تحت قیمومیت مرشد قلی خان استاجلو قرار داشت عروسی کرد و به نظر می‌رسد این ازدواج‌ها در آن مرحله سنی تا حدودی به او تحمیل شده‌اند. از زنانی که می‌توان پنداشت با ملاحظات سیاسی با آن‌ها ازدواج کرده خواهر شاهوردی خان حاکم لرستان است.«این خانم هم قبلاً همسر حمزه میرزای مقتول بود.» شاهوردی خان مردی ماجراجو و یغماگر بود که غالباً با دولت عثمانی هم دست می‌شد. شاه عباس ضمن ازدواج با خواهرش، شاهزاده خانمی صفوی تبار را نیز به همسری او درآورد و او را از دو سو دربند کشید. از دیگر زنانی که ملاحظات سیاسی در گزینش آن‌ها مداخله داشته است به دختر گرگین خان امیر گرجستان کارتلی و نواده‌ی الکساندر خان امیر گرجستان کاختی، دختر رستم خان داغستانی، دختر معصوم خان والی طبرستان، خواهر قبادخان سردار کرد مکری می‌توان اشاره کرد.

زنانی که به شاه عباس هدیه می‌شدند از شماره بیرونند. حکّام و امیرانی که می‌خواستند توجه و ملاطفت شاه عباس را جلب کنند خاصه در گرجستان و شیروان و ارمنستان هر سال دختران و پسران زیبا روی را از آغوش خانوادهایشان با جبر و عنف می‌ربودند و برای شاه می‌فرستادند. زنان شاه عباس آن گاه که سنین نوجوانی را پشت سر می‌گذاشتند، اگر کنیز بودند آزادشان می‌کرد و اگر جزو زنان عقدی یا صیغه بودند طلاقشان می‌داد. در این گونه موارد چنان که مشهور است خود آن‌ها را میان سرداران و امرای دربار خود به شوهر می‌داد و هر یک را همراه با اسباب و لوازم متعلّق به خانه شوهری که برایش انتخاب کرده بود، می‌فرستاد. شاه با این کار خود نوعی ارزش اجتماعی داده و مدعی بود که ازدواج با همسر مطلقه‌ی او در واقع افتخاری است که نصیب آن شخص می‌شود. نام چند تن از زنانی که شاه آن‌ها را به سرداران و امیران خود به همسری داده در منابع تاریخی آمده است. مشهورترین آن‌ها زنی است که به امامقلی خان سردار نامی خود بخشید. این زن هنگام ورود به خانه‌ی سردار سه ماهه آبستن بود. فرزندی که شش ماه بعد وسیله این زن به دنیا آمد متعلّق به شاه عباس بود. گاه نیز زنانی را که ملیّت و مذهبی دیگر داشتند، می‌دید و عاشق آن‌ها می‌شد حتی اگر شوهر داشتند با تمام قوا در صدد دستیابی به آن‌ها برمی‌آمد. مثلاً در کشاکش ماجرای خوراشاه، هنگامی که تهمورس خان امیر گرجستان مادر خود را همراه دو پسر جوان خویش به قصد بخشایش نزد شاه عباس فرستاد شاه به این زن که با وجود میان سالی زیبا بود تکلیف کرد که مسلمان شود و به عقد وی درآید و چون زن آن تکلیف را نپذیرفت برخلاف رسم معمول او را که به شفاعت آمده بود و نقشی در ماجرا نداشت همراه دو پسر مذکور به ایران فرستاد و اطفال معصوم را به دستور او مسلمان و خواجه کردند. یا عشق او به خوراشاه که هرگز ندیده بود موجب کشمکش‌های خونینی شد.»[2]


 



[1] - تاورنیه در صفحه 638 سفرنامه خود به مطلبی اشاره دارند که می‌تواند شامل گستردگی عملکرد زنبارگی کل پادشاهان صفوی باشد. ایشان می‌نویسد:«در ایران زنان زیبا زیاد دیده می‌شود چه گندمگون و چه سفید رنگ، زیرا از هر دو قسم آن از اطراف زیاد می‌آورند و تجار مخصوص این کار خوشکل‌ترین آن‌ها را جدا می‌کنند. زن‌های سفید را از لهستان و مسکو و گرجستان و میگرلی و چرکس و سرحد تاتارستان کبیر می‌آورند. گندمگون و سبزه‌ها را از مملکت مغول کبیر و کلکته و پیشاور و روسیاها را از سواحل ملیند و بحر احمر می‌آورند.»

[2] - شاه عباس کبیر، مرد هزار چهره، تألیف محمّد احمد پناهی سمنانی، 1369، ناشر کتاب نمونه، چاپ اول، گزیده‌ای از صفحات 139 تا 141

3- آینه عیب‌نما، فریادی از کاخ‌های صفوی، علی جلال‌پور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1401

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد