«شاه عباس با آن که خود در کار عشق و محبت پر شور و در زن دوستی بی اختیار بود و به گفتهی منشی مخصوصش پس از فراغ از مشاغل امور سلطنت از تجرع بادهی خوشگوار و صحبت گلرخان سیم عذار کامستان میشد، اجازه نمیداد که مردم و مخصوصاً درباریان و سران و سربازان قزلباش در عیاشیها و کارهای ناشایست تظاهر و زیاده روی کنند یا مقام و قدرت خویش را در تجاوز به نوامیس دیگران به کار برند. شاه عباس بر خلاف جدّ خود شاه تهماسب اول تا حدّی به زنان آزادی داد. او بر خلاف جدّ خود برای زنان هرجایی و بدکار نیز مقرّراتی معیّن کرده بود و همیشه در لشکرکشیهای خویش گروهی از ایشان را همراه اردو میبرد. فواحش غالباً مورد توجه جوانان ارتش، نجبا و اشراف زادگان بودند و زنان فاحشه نیز از این موقعیّت برای کسب پول بیشتر به آنان علاقهی بیشتری نسبت به سایر مشتریان نشان میدادند. به گفتهی برخی از سیّاحان با وجود آن که مردان مسلمان از لحاظ شرعی میتوانستند زنان متعدّد عقدی و صیغهای داشته باشند، اما با این حال بسیاری از مردان به فواحش روی میآوردند به همین جهت نرخ فواحش در ایران عهد صفوی بسیار گران بوده است. به گفته شاردن سیّاح فرانسوی نزدیک به چهار هزار فاحشه در اصفهان زندگی میکردند و نام اینها به سبب این که مالیات خاصی میدادند و مدیر و مأموران مخصوصی داشتند در دفاتر دیوان ثبت شده بود که در همین حدود نیز فواحشی بودند که نمیخواستند نامشان در دفاتر رسمی ثبت شود. آنها به طور پوشیده به کار فاحشگی میپرداختند. شاه عباس مسؤولیت فاحشه خانه و قمارخانهها و امثال آنها را به مشعلدار باشی محوّل کرده بود و به سبب این کار هم به قول سانسون مبلغ پولهای مالیات که از فواحش گرفته میشد متنفّر و ناراضی بود دستور داد آن وجوه را صرف روشنایی و گرم کردن دیوانخانه و آتشبازی کنند تا با آتش سر و کار داشته باشد و از این راه تطهیر گردد.
به گفتهی شاردن در زمان شاه عباس صفوی در بیشتر شهرهای ایران فاحشه خانه وجود داشت و تنها شهری که در آن کار فواحش را ممنوع ساخته بودند اردبیل بود که آرامگاه شیخ صفیالدّین اردبیلی جدّ بزرگ صفویه و بسیاری از افراد آن خاندان در آن شهر قرار داشت. با آن که شاه عباس از وجود فواحش جلوگیری نمیکرد همهی آنها را روز جمعه 23 ماه شوّال 1017 هجری قمری به حضور خواند و به ایشان اخطار کرد که اگر تا سه روز دیگر توبه نکنند از اصفهان رانده میشوند. گرچه این تهدید باید جنبهی ظاهری و حفظ ظاهر از جهت رعایت مسائل مذهبی داشته باشد، چون شاه عباس کسانی را هم که در عشق بازی با جوانان زیبا و معاشقات غیر طبیعی نا شایسته تظاهر میکردند مجازات میکرد. علاوه بر زنان یاد شده گروهی از زنان عمومی اصفهان نیز که در فنون رقص و آواز طرب انگیزی دستی داشتند برای خود صنفی به خصوص تشکیل داده بودند که کار آنها نیز رسمیت داشت و اداره و اختیار آنها به دست آقا حقی از ندیمان خاص و محارم نزدیک شاه بوده است. آقا حقی با داشتن چنین اختیاری مسؤولیت ترتیب مجالس خصوصی عیش و طرب شاه را نیز به عهده داشت و سازندگان و نوازندگان و اهل طرب نیز از هر قبیل برای این که به شاه نزدیک شوند ناچار سهمی از درآمد خود را به آقا حقی میدادند.»[1]
[1] - پشت پردههای حرمسرا، تألیف حسن آزاد، 1362، ص 305
2- آینه عیبنما، فریادی از کاخهای صفوی،علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1401