پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

تخریب و مخدوش کردن بنای تخت جمشید در زمان شاه عباس اول

 

 

 

تخریب و مخدوش کردن بنای تخت جمشید در زمان شاه عباس

علاوه بر عوامل طبیعی آن چه که توسط حاکمان در تخریب و ویرانی تمدن گذشتگان انجام گرفته، بسی غم انگیز و تأسف‌بارتر است. در این زمینه اعمال ناهنجار عوامل داخلی به هیچ وجه قابل مقایسه با اقدامات پژوهشگران خارجی نیست. فرهنگ سنتی تاریخ ما نشان دهنده‌ی آن است که حاکمان تازه به دوران رسیده به جای آن که با اعمال و رفتار خود طرحی نو دراندازند همواره سعی بر آن داشته‌اند که کاستی‌های خود را در نفی گذشتگان بجویند. اصولاً بعد از پیروزی‌ اولیه‌ی سردمداران حکومت‌ها، اولین مکانی که مورد هجوم قرار گرفتند کاخ‌های سلاطین بوده است و به ندرت با ویرانی قبرستان‌‌ها و سوزاندان برخی اجساد و به جای آن شاهد احداث توالت عمومی چون اوایل صفوی هستیم. عظمت بناهای هخامنشی تا بدان پایه می‌باشد که هنوز هم پس از هزاران سال در بین آثار دیگر می‌درخشند و گویا برخی شاهان و امرای صفوی نیز در تخریب این اماکن سهمی داشته‌اند. در این مورد عقب ماندگی خود را نسبت به افاغنه بعد از پیروزی بر اصفهان نشان داده‌اند. دربار تخریب و مخدوش کردن تصاویر از بنای تخت جمشید جرج کرزن از عهد صفویه می‌نویسد: «... دلایلی اقامه کرده‌ایم که لااقل یک بنا به دست اسکندر ویران شده است. تنها موضوعی که باقی می‌ماند آن است که در چه دوره‌ای حجاری‌ها و ساختمان‌ها به صورت مخروبه‌ی کنونی درآمده‌اند. از یک سو زوال خاندان پادشاهی ایران، از سوی دیگر بی اعتنایی سلوکیدها و اشکانیان و رجحان پادشاهان ساسانی به انتخاب پایتخت‌های دیگر همه در ماجرای طولانی این انحطاط و ویرانی تأثیر داشته است.

به احتمال قوی از زمان هجوم تازیان آثار فنا و زوال عمدی و خرابکاری کلی آغاز شده است. هر جا که در دسترس آنان بود تصاویر پادشاهان را مخدوش کردند و هرگونه اسباب خرابی و آسیب به کار بستند. به نظر من متأخرین نیز در این تلاش نفرت انگیز بی دخالت نبوده‌اند. بنا بر قول شاردن، شاه عباس هم مأمورانی برگماشته بود که برای بنای کاخ‌های او از آن جا سنگ بیاورند و باز امامقلی خان، والی گردن فراز فارس همین کار عنیف را برای ابنیه‌ی حاکم نشین خود در شیراز کرد و وزیر شاه صفی که از رفت و آمد پژوهندگان اروپایی به تخت جمشید که وی پذیرایی از ایشان را بر عهده داشت و آرزده خاطر شده بود شصت نفر مأمور فرستاد تا آن چه از حجاری‌ها و آثار را که قادر باشند از میان بردارند.

من روی هم رفته از این حضرات اروپایی مآب هم دل خوشی ندارم، مگر نه این است که لوبرن در کتاب خود نوشته است که وی از شیراز بنّایی استخدام و تمام ابزار او را نیز کند و خراب کرد تا با جهد بسیار آن چه می‌توانسته است از قطعات مطلوب آن بناها جدا و با خود حمل کند. وی اعتراف نموده است که چند پیکره را قطعه قطعه کرده بود. هرچند که جای نهایت خرسندی است که از 1200 اثر حجاری و تیشه کاری که بنا بر روایات در زمان او وجود داشته وی خوشبختانه فقط چند تا از آن ها را هدف کار ناهنجار خویش ساخته است. تا هزار سال دیگر اعقاب ما باز دلایل واقعی برای سیر و زیارت آثار تخت جمشید فراهم خواهند داشت.»[1]



[1] - ایران و قضیه ایران، جرج. ن. کرزن، ترجمه وحید مازندرانی، چاپ دوم، 1362، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، جلد دوم، ص 231

2- آینه عیب‌نما، فریادی از کاخ‌های صفوی، علی جلال‌پور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1401

نظرات 1 + ارسال نظر
میثم شنبه 13 اردیبهشت 1404 ساعت 16:24

ربطی به حمله اعراب نداره اونها به بناهای خراب کاری نداشتنند شما اگه طاق بستان رفته باشید نقش خسرو پرویز که نامه پیامبر رو پاره کرد سالم و سلامت نقش شاهپور سالم انچه کردیم ما خودمون بودیم شاهان مغول تبار ما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد